هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کن

هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کن

دانلود آهنگ .....

" سه آهنگ جدید از حامد هاکان "
 
 
 
" یک آهنگ از بابک غریبی "
 
 
 
" یک آهنگ از طاها ٬ مهدی و میعاد "
 
 
 
" یک آهنگ جدید از میکائیل "
 

سوختن .... !

 

پروانه را گفتند ..چون میدانی که ترا از وصل شمع جز سوختن هیچ فایده ای نیست چرا گرد وی

میگردی؟

گفت..من حیات را از برای آن یک نفس که میسوزم میخواهم

خوشبخت !!!!!

* اگر شما امروز با حداقل سلامتی از خواب بیدار شده اید ،خوشبخت تر از میلیونها انسانی هستید که تا آخر هفته زنده نخواهند ماند.
* اگر هرگز خطر جنگ،تنهایی در اسارت،شکنجه و یا رنج گرسنگی را تجربه نکرده اید،شما خوشبختر از پانصد میلیون نفر در جهان هستید.
* اگر شما می توانید بدون ترس از اذیت و آزار ،دستگیر شدن ،شکنجه یا مرگ در عبادتگاه مورد علاقه تان حضور پیدا کنید شما خوش شانس تر از سه میلیارد نفر روی زمین هستید و
* اگر غذایی در یخچال، لباسی بر تن،سقفی بر روی سر و جایی برای خوابیدن دارید،شما ثروتمند تر از 75 درصد مردم این جهان هستید.
* اگر پولی در بانک یا در کیف دارید و می توانید سکه ای در کاسه یک فقیر بیندارید، شما در زمره هشت درصد ثروتمند ترین مردم جهان هستید.
* اگر والدین شما هنوز در قید حیات هستند و در کنار هم زندگی می کنید شما جزو افراد خوش شانس دنیا هستید.
* اگر می توانید این پیغام را بخوانید، شما خوشبخت تر از دو میلیارد نفری هستید که اصلا قادر به خواندن نیستند.

جغــــــــــــــــــــد

جغدی روی کنگره های قدیمی دنیا نشسته بود. زندگی را تماشا می کرد. رفتن و رد پای آن را و آدم هایی را می دید که به سنگ و ستون، به در و دیوار دل می بندند. جغد اما می دانست که سنگ ها ترک می خورند، ستون ها فرو می ریزند، درها می شکنند و دیوارها خراب می شوند. او بارها و بارها تاج های شکسته، غرورهای تکه پاره شده را لابه لای خاکروبه های قصر دنیا دیده بود. او همیشه آوازهایی درباره دنیا و ناپایداری اش می خواند و فکر می کرد شاید پرده های ضخیم دل آدم ها، با این آواز کمی بلرزد.
روزی کبوتری از آن حوالی رد می شد، آواز جغد را که شنید، گفت: بهتر است سکوت کنی و آواز نخوانی. آدم ها آوازت را دوست ندارند. غمگینشان می کنی. دوستت ندارند. می گویند بدیمنی و بدشگون و جز خبر بد، چیزی نداری.
قلب جغد پیرشکست و دیگر آواز نخواند.
سکوت او آسمان را افسرده کرد. آن وقت خدا به جغد گفت: آوازخوان کنگره های خاکی من! پس چرا دیگر آواز نمی خوانی؟ دل آسمانم گرفته است.
جغد گفت: خدایا! آدم هایت مرا و آوازهایم را دوست ندارند. خدا گفت: آوازهای تو بوی دل کندن می دهد و آدم ها عاشق دل بستنند. دل بستن به هر چیز کوچک و هر چیز بزرگ. تو مرغ تماشا و اندیشه هایی ! و آن که می بیند و می اندیشد، به هیچ چیز دل نمی بندد؛ دل نبستن سختترین و قشنگترین کار دنیاست. اما تو بخوان و همیشه بخوان که آواز تو حقیقت است و طعم حقیقت تلخ.
جغد به خاطر خدا باز هم بر کنگره های دنیا می خواند. و آن کس که می فهمد، میداند آواز او پیغام خداست که می گوید: آن چه نپاید، دلبستگی را نشاید.

خودم ......

همیشه احساساتم اونقدر قوی و غیر قابل چشم پوشی بودن که واقعا نتونستم از عقل و هوشم به خوبی استفاده کنم!
ولی از این بابت اصلا ناراحت نیستم. اونقدر پارامترهایی که برای تعریف یه زندگی خوب وجود داره متنوع و زیاده که من هیچ فکر نمی کنم حرکت کردن در راستای اونچه که خودت هستی، مجزا از اونچه که از لحاظ عقلی درسته، کار اشتباهیه.
من تنها می تونم به اونچه هستم اتکا کنم. سختی و به بیراهه رفتن رو زیاد تجربه کردم ولی در نهایت از جسارت خودم لذت می برم و از اینکه علیرغم همه این مشکلات، هنوز استوار و سرحال، رو پای خودم هستم.
خب، وقتی در خلاف جهت آب شنا کنی، بیشتر لطمه می بینی ولی حتی افسردگیهای کوتاه مدت و بلند مدت هم دیگه در من اثر نداره! میذارم که بیان و بگذرن. مثل همه اونایی که اومدن و زخم زدن و رفتن...


باقی بقایم!