هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کن

هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کن

آرزوی کافی !!!!!!!

هواپیما درحال حرکت بود و آنها در ورودی کنترل امنیتی همدیگر را بغل کردند و مادر گفت: "دوستت دارم و آرزوی کافی برای تو می کنم." دختر جواب داد: " مامان زندگی ما باهم بیشتر از کافی هم بوده است. محبت تو همه آن چیزی بوده که من احتیاج داشتم. من نیز آرزوی کافی برای تو می کنم ."

آنها همدیگر را بوسیدند و دختر رفت. مادر به طرف پنجره ای که من در کنارش نشسته بودم آمد. آنجا ایستاد. می دانستم که می‌خواست و احتیاج داشت که گریه کند. من نمی‌خواستم که خلوت او را برهم بزنم ولی خودش با این سؤال اینکار را کرد: "تا حالا با کسی خداحافظی کرده اید که می‌دانید برای آخرین بار است که او را می‌بینید؟ "

جواب دادم: "بله کرده ام. من را ببخشید که فضولی می‌کنم چرا آخرین خداحافظی؟ "

او جواب داد: "من پیر و سالخورده هستم، او در جای خیلی دوری زندگی می‌کند. حقیقت این است که سفر بعدی او برای مراسم دفن من خواهد بود . "

وقتی داشتید خداحافظی می‌کردید شنیدم که گفتید " آرزوی کافی را برای تو می‌کنم. " می‌توانم بپرسم یعنی چه؟ "

او شروع به خندیدن کرد و گفت: "این آرزوی است که نسل بعد از نسل به ما رسیده. پدر و مادرم عادت داشتند که این را به همه بگویند." 

او مکسی کرد و درحالی که سعی می‌کرد جزئیات آن را بخاطر بیاورد لبخند بیشتری زد و گفت: " وقتی که ما گفتیم " آرزوی کافی را برای تو می‌کنم. " ما می‌خواستیم که هرکدام زندگی ای پر از خوبی به اندازه کافی که البته می‌ماند داشته باشیم. " سپس روی خود را به طرف من کرد و این عبارت ها را که در پائین آمده عنوان کرد :

آرزوی خورشید کافی برای تو می‌کنم که افکارت را روشن نگاه دارد بدون توجه به اینکه روز چقدر تیره است.

آرزوی باران کافی برای تو می‌کنم که زیبایی بیشتری به روز آفتابیت بدهد .

آرزوی شادی کافی برای تو می‌کنم که روحت را زنده و ابدی نگاه دارد .

آرزوی رنج کافی برای تو می‌کنم که کوچکترین خوشی‌ها به بزرگترین ها تبدیل شوند .

آرزوی بدست آوردن کافی برای تو می‌کنم که با هرچه می‌خواهی راضی باشی .

آرزوی از دست دادن کافی برای تو می‌کنم تا بخاطر هر آنچه داری شکرگزار باشی .

آرزوی سلام‌های کافی برای تو می‌کنم که بتوانی خداحافظی آخرین راحتری داشته باشی.

بعد شروع به گریه کرد و از آنجا رفت .

تنها یک دقیقه طول می‌کشد که دوستی را پیدا کنید.

حداکثر یکساعت طول می‌کشد تا از او قدردانی کنید.

اما یک عمر طول می‌کشد تا او را فراموش کنی

 

منبع

نظرات 1 + ارسال نظر
سید امیر حسین مولانا چهارشنبه 8 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 03:18 ق.ظ http://delodeldar.persianblog.ir

سلام امیر جان
بسیار عالی بود
بهترین ها برای تو باد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد