دانشجوی سرشناس رشته ی حقوق : بنده به علت نادیده گرفتن حقوق در کشور به سمت این مواد گرویده شدم.
دانشجوی اقتصاد : مشکلات اقتصادی چنان بر دوشم بود که برای کم کردن بار آن دست در چنگال آن نهادم.
دانشجوی مدیریت : بنده در خانواده ای بزرگ شدم، که پدر و مادر توانایی اداره ی زندگی را نداشتند.
دانشجوی برق : متاسفانه قطعی بیش از اندازه برق در این مدت و تاریکی ما را به اعتیاد کشاند.
دانشجوی ادبیات : رفتار نا مناسب خیام و دیگر علما و اساتید برای ما نقش الگوی نا مناسبی را ایفا می کرد.
دانشجوی علوم سیاسی : احزاب مختلف در رقابت با هم حتی دست به معتاد کردن من نیز زدند..
دانشجوی ورودی جدید : تا پامون رو گذاشتیم، دانشگاه گفتن بیا اینو بزن شارژ شی! نا آگاهی آقا !
دانشجوی مترجمی زبان : وقتی می دیدیم تو خارج از کشور راحت مواد می زنن و کسی کاری نداره، تصمیم گرفتیم تجربه کنیم. نمی دونستیم که مواد اینجا نامرغوبه !
دانشجوی بازیگری و سینما : بهم پیشنهاد داده بودن نقش یه معتاد رو بازی کنم، باید انس می گرفتم. قاطی معتادا که شدم دیگه موندگار شدم.
دانشجوی طراحی : طرحی از چنگال اعتیاد برای این همایش کشیدم و همان چنگال از نقاشی اومد بیرون و منو در بر گرفت ( توهم فانتزی )
دانشجوی گرافیک : این مواد در رنگ های مختلف چنان جذب کننده بود که گویی از آسمان آمده.
دانشجوی کامپیوتر : شباهت واژه crack در کامپیتور و کراک در مواد مخدر باعث شد تا ناخواسته به این راه کشیده شوم.
دانشجوی حسابداری : وقتی حساب های بانکی بنده به صورت چشم گیری رشد کرد برای تفریح دست به خرج کردن این پول ها در راه مواد کردم و اکنون با هم بی حساب شده ایم.
دانشجوی موسیقی : فیلم های نامناسبی همچون علی سنتوری باعث گمراه کردن بنده شد.
دانشجوی فلسفه : گفتند راهی یافتیم بسیار راحت تر از مراقبه و مکاشفه ! لامذهب تا زدیم رفتیم به عرش کبریا !
دانشجوی ترم آخر : بسوزه پدر عشق و بی پولی !
و ...
در پایان این همایش پس از یک سخنرانی مفید همه ی دانشجویان ابراز تحول کردند و تصمیم به ترک گرفتند. این چنین که یاد گذشته ننگین خود افتاند و خواستند تا با دادن پیام هایی مردم را آگاه و هوشیار کنند.
دانشجوی سرشناس رشته ی حقوق : وقتی حقوق بنده کم است از کجا خرج مواد بیاورم، پس ترک می کنم.
دانشجوی اقتصاد : مشکلات اقتصادی با کشیدن چیز بد تر هم می شود.
دانشجوی مدیریت : بنده می خواهم ترک کنم تا خانواده ی آینده ی خود را به درستی اداره کنم.
دانشجوی برق : در هنگام قطع برق دیگر از پیک – نیک و گاز استفاده نمی کنم.
دانشجوی ادبیات : سعی می کنم به جای مواد زین پس خجالت بکشم.
دانشجوی علوم سیاسی : آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.
دانشجوی ورودی جدید : من تحت تاثیر این همایش دیگر نمی کشم.
دانشجوی مترجمی زبان : ترجمه کردن زبان انگلیشی شخت است ولی شختر تر اژ آن شنیدن ژبان یک معتاد اشت.
دانشجوی بازیگری و سینما :امید وارم با نقشی که در فیلم اعتیاد هرگز ، زندگی با نرگس، هم خودم و هم دیگران دست از اعتیاد بکشند.
دانشجوی طراحی :طرح چنگال اعتیاد را به طرح چنگال مایع ظرفشویی تاژ تبدیل کنیم.
دانشجوی گرافیک : چند رنگی مواد را نادیده بگیریم، و با خود یک رنگ باشیم. قالی از چند رنگی زیر پا افتاده است.
دانشجوی کامپیوتر : زین پس به جای واژه ی crack در کامپیوتر از واژه رمز محمدی استفاده کنیم.
دانشجوی حسابداری : حسابم را خرج کردم مواد خریدم، مواد را ترک ( خرج ) خواهم کرد، تا حساب بگیرم.
دانشجوی موسیقی : بیاید به جای اعتیاد آهنگ پاکی بنوازیم.
دانشجوی ترم آخر : بسوزه هر چی مواد و ازین چیزای بده !