هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کن

هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کن

گفتگو با یک دوجنسه

فقط می‌دانم که بین دوستان نزدیکش به دو جنسه معروف است. با او در یک کافی‌شاپ در خیابان گاندی قرار می‌گذارم. چون مطالبم را در روزنامه می‌خواند، اعتماد می‌کند و می‌گوید که حتما می‌آید. قول می‌دهم از او عکس نگیرم..

ادامه مطلب ...

هشت دروغ مادر...

تنها فرزند خانواده بودم؛ سخت فقیر بودیم و تهیدست و هیچگاه غذا به اندازه کافی نداشتیم.

روزی قدری برنج به دست آوردیم تا رفع گرسنگی کنیم. مادرم سهم خودش را هم به من داد، یعنی از بشقاب خودش به درون بشقاب من ریخت و گفت،:"فرزندم برنج بخور، من گرسنه نیستم." و این اوّلین دروغ او بود که به من گفت.

ادامه مطلب ...

من مجازی نیستم دوستت دارم باور می کنی؟

سلام. آقا اجازه؟ آقا ما یک سوالی داریم، ما الان ۵ سال است که در اینترنت هستیم، این چند ماه هم از عشقمان و تنهایی مان در اینترنت گفتیم. بهد از اینکه اینها را گفتیم یک عده ای گفتند “غصه نخور، ما هستیم، دوستت داریم آخه” و آقا ما هم خوشحال شدیم به جون خودمان. یک عده ای هم تلفن گرفتند و زنگ زدند و عده ای هم پیامک زدند گفتند “ما هم مثل تو تنها هستیم” و آقا همینطور الی آخر… بعد آقا راستش ما دیدیم در واقعیت که هیچکسی را نداریم عاشقش بشویم، خدا را داریم فقط که حساب عاشق خدا شدن از این چیزها جدا است، عاشق چند نفر شدیم که در اینترنت بودند و ایمیل داشتند و عکس دادند و اینا… بعد کلی هر شب باهاشون حرف زدیم آقا.

ادامه مطلب ...