هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کن

هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کن

ای گوگل به من بگو چه کسی از من زیباتر است؟ اجی مجی لا ترجی

بعضی از کاربران اینترنت هنوز هم دید درستی از اینترنت و کامپیوتر ندارند و فکر میکنند یکنفر داخل کامپیوتر یا تو سایت گوگل نشسته (مثل اون خانومه که تو سمند نشسته و هی میگه درب جلو باز است)  و اینها باید سوالاتشون رو ازش بپرسن تا اونم جواب بده، مثلا یکی سرچ کرده “کرم حلزون خوبه؟” و احتمالا یکربع منتظر نشسته تا گوگل بیاد جوابشو بده.
 اینا  یه سری از جستجوهایی که دوستان انجام دادن و رسیدن به وبلاگ من، البته بعضی هاش اینقدر بی ربطه که نمیدونم چطوری موتورهای جستجو وبلاگ من رو پیشنهاد دادن، به هر حال من لازم دونستم جواب این دوستان رو بدم.


- دانلود اهنگ موش بخوره تو رو

: موش خودتو بخوره با این آهنگهایی که دانلود میکنی.

ادامه مطلب ...

آلبوم جدید سیاوش قمیشی به نام یادگاری

آلبوم جدید سیاوش قمیشی به نام یادگاری

( تنظیم : نیما وارسته - مسعود فولادی - الیاس شیرزاد - فرد میرزا - رامون - خشایار احمدیه )( ترانه سرا : زینب علاقه - صفا لطفی - شایان جعفرنژاد - صفا لطفی - شبنم حکیم هاشمی - ساحارا منادی - محسن شیرالی - کوروش سمیعی )


ادامه مطلب ...

چرا با وجود یورش تازیها تمدن کهن مصر عرب شد ولی ایرانیان نشدند؟


فردوسی می گوید: مردمی که در راستای خوارشماری، عجم یعنی کندزبان نامیده می شدند، من با این رزمنامه ی ملی که به پارسی سره سرودم، شناسنامه ی ملی اش را نوشتم و به دست تاریخ سپردم…؛ و درست می گوید؛ بدون فردوسی امروز کجا بودیم و با چه زبانی سخن می گفتیم ؟


روزی از حسنین هیکل پرسیدند شما مصریان با آن پیشینه ی درخشان فرهنگی چه شد که عرب زبان شدید؛ گفت ما عرب زبان شدیم برای اینکه فردوسی نداشتیم

ادامه مطلب ...

سئوال

اگه خدا 24 ساعت گناه رو آزاد می کرد....چه گناهی مرتکب می شدی؟؟

زن ، خیانت ، شوهر همسایه ، قتل


" هر چی که بود شوهرم بود ، مردِ قفسم بود .
درسته که من انتخاب دیگه ای نداشتم و ازدواجمون به نوعی خیلی خیلی سنتی محسوب می شد ولی یه خورده که گذشت حس کردم عاشقش شدم .
یه روز یه جایی تو یکی از شهرهای مرزی بود که فهمیدم عروس شدم .
از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون از همون اولش هم یه خورده مریض احوال بود ، حالا غبتش نشه ها ، البته اگه خودش هم بود جلو روش می گفتم ، سرد بود یعنی ایده آل نبود ولی خب سوزنِ خوبی بود که فرو کنم تو چشمِ اون دختر خالم که می گفت هیچ کس نمیاد تو رو بگیره .
حالا شانس آوردم ازش بچه دار نشدم وگرنه باید می نشستم اول جوونی توله های اون مرحوم رو بزرگ می کردم .
دستِ بزن داشت خواهر ، هی دنبال بهونه بود که بزنه کبودم کنه .
یه روز می گفت این غذا چیه پختی ؟ مزه گوشتِ خر میده .
یه روز می گفت سرم داره می ترکه ، تو داری چیز خورم می کنی .
این اواخر هم هی سرکوفتم میزد که من یه دختر دیگه رو دوست داشتم و تورو به زور انداختن به من و این حرفا .
آره خواهر ، خلاصش اینکه زندگی با این مرد منو پیر کرد .
ولی خب خدا رحمتش کنه از وقتی مُرد ، من خیلی معروف شدم ، تازه دارم مزه شیرین زندگی با شهرت رو میچشم ... "

* درد دل های ببر روسی ماده با شیرِ ماده قفس بغلی *