****************************
آخرین بار که او را دیدم گردنبند صلیبی به او هدیه کردم.
گفت من که تو را دوست ندارم پس چرا به من هدیه می دهی؟
گفتم:بر سر هر گوری صایبی می نهند.این صلیب را بر
گردنت بالای قلبت بیاویز.زیرا آنجا گورستان عشق من است.
********************************
عشق یعنی سوء تفاهمی بین دو احمق که با یه
ببخشید تمام می شود.
*********************************