یه روز یکی بهم گفت : بچه ای پاکی قول بده بزرگ شدی این پاکی رو از دست ندی گفتم :چشم!
یه روز یکی بهم گفت : بچه ای ساده ای قول بده بزرگ شدی ٫ آشغال نشی گفتم : چشم!
یه روز یکی بهم گفت : قول بده اگه طاقت نیاوردی نذار کسی بدبختیت رو ببینه زود بیا پیش من گفتم:چشم!
یه روز یکی بهم گفت : تو ماری بودی که تو آستین می پروروندم گفتم : آره !
یه روز یکی بهم گفت : حالم ازت بهم می خوره ٫ تو لیاقت رفاقت نداری گفتم : حق با توئه
یه روز یکی گفت : بمیر حق تو مردنه گفتم : راست می گی !
یه روز همون گفت نه تو باید زنده بمونی بکشی مردن واسه تو زیاده گفتم: نمی دونم شاید !
یه روز یکی آبروم رو برد
یه روز یکی همش خودش تصمیم گرفت
یه روز رفتم بمیرم ٫ نذاشتند !
یه روز فرستادنم که بمیرم !
یه روز دیگه وجود نداشت ٫ چون من دیگه نبودم!!!!!!!