دخترک میخندید ، گویی از زمزمه من به طرب آمده بود
سالها بود خاطرات خنده رفته بود از یادم
لب تو پر خنده که به یادم انداخت میشود با لبخند دل کس را شاد کرد
یا که با یک گل سرخ........
یادم نیست کی بود......کی به کسی گل دادم.
یا که لبخندی ترش دادم به کسی با احساس
چه غم انگیز است من دلم چون آب است
دست من از آهن......
نیست رونق به دیارم رونق عشق به بازارم
حتی چهرۀ عشقم آری عشقم
به یادم نیست
نمیدانم کی بود؟ چند ثانیه بود...
شاید فردا دیدمش
و گلی از باغی که ندارد دیوار به دو دستش دادم
اگر هم رد کرد....
روز خدا ، فردا هست....
شاید آن روز
شاید
شاید
شاید آن روز او گلی هم به منه بی کس داد.
دله من را به همان رسم قدیم پر احساسش کرد...
خیلی قشنگ بودا..
روحم فدای خستگی دل و چشم عاشقت