پنج شنبه 30/08/1387
اون نگاه آروم که به من آرامش میده و میگه همه چیز درسته .
اون هوای ابری که همیشه دوست دارم و دام هم میگیره .
اون شهر که همه با هم غریبه هستن
من مردم این شهر رو دوست دارم ، چون یکی از اونا رو میشناسم .
همئونی که وقتی گفتم دیکه نمیتونم غذا بخورم نگرانی توی چشاش موج میزنه . ولی من سیر سیرم .
اون بستنی که میخواستم بخورم ولی چیزی از گلوم پایین نمیرفت.
هوای پر از دود چشمای من رو قرمز کرده بود.
ساعت سه و نیم ، هی میگی زوده بری و منم میدونم که نمیخوام برم ولی باید رفت .
توی اون ماشین با اون راننده که اصلا فکر نمیکنه دارم باهاش حرف میزنم و ازش سئوال میپرسم.
آره همون تاکسیه که مارو برد اول میرداماد .
دستات یخ کرده بود . بیرون رو نگاه میکردی و من نمیتونستم بهت نکاه کنم ولی از توی آیینه میدیدمت که چقد ناراحتی.
فکر میکردی که من ناراحت نیستم.
اون هوای ابری و نم نم بارون که میومد ، با اون آهنگ که صداش به زور شنیده میشد .
مترو رو یادته ؟ بهم گفتی کی برمیگردی .
نتونستم خداحافظی کنم .
***
وقتی تو هستی . آسمون پر از نوره
غم از قلبم هزارون ساله دوره
الهی نشکنه قلب من و تو
که هر کی عاشقه . قلبش بلوره
نگاهم کن . نگاهم با نکاهت قصه ها داره
نگاهم کن که چشمت قصه های آشنا داره
برای من تو خورشیدی . تو نوری
تو دریایی که سر تا پا غروری
بمون با من که قلب من نمیره
کنار تو دلم آروم بگیره
دلم افسانه ای جز عشق پاک ما نمیدونه
که تنها عشقه . اون افسانه خوبی که میمونه
وقتی تو هستی . آسمون پر از نوره
غم از قلبم هزارون ساله دوره
الهی نشکنه قلب من و تو
که هر کی عاشقه . قلبش بلوره
نگاهم کن . نگاهم با نکاهت قصه ها داره
نگاهم کن که چشمت قصه های آشنا داره
برای من تو خورشیدی . تو نوری
تو دریایی که سر تا پا غروری
بمون با من که قلب من نمیره
کنار تو دلم آروم بگیره
دلم افسانه ای جز عشق پاک ما نمیدونه
که تنها عشقه . اون افسانه خوبی که میمونه
دلم افسانه ای جز عشق پاک ما نمیدونه
که تنها عشقه . اون افسانه خوبی که میمونه
وبلاگ خیلی خوبی داری در صورت تمایل به تبادل لینک منو خبر کن .
لطف دارید منم شما رو لینک کردم
من خیلی خوشبختم.....
salam
az inke javonhamoon ahanghaye javidan ro goosh mikonanad va dar hengame asheghi baraye ham minevisan ehsase sha-af kardam, bebakhshid mozahem shodam, sedhaye talaii, javidan va jadooi, khoda biamorze hayedeh ro