موی سر- طبق مُد- مدل آناناس
اِند باحال و آخر اندام
هیکلم عین ژان کلود وندام
در محل، توی کوچه و بازار
تابلوتر از این بابا... گلزار
جیب سنگین و مایه تیله فطیر
پایهی عشق و حالهای خطیر
اسنوکرباز اولین رده، من
صد و شش خال و 5 و 6 زده، من
بچه معروف بودم و عمراً
«شونپن» هم نمیرسید به من
الغرض عشق و حال سنگین بود
روزگارم قشنگ و رنگین بود
درس، اول بَدَک نمیخواندم
آخرا، کم کَمَک نمیخواندم
یلّلی تلّلی و الواطی
یککمی درس هم باهاش قاطی
در همین وضع و حالت ناجور
آمد از راه حضرت کنکور
گیربازار شد یهو هر ور
هم پدر گیر داد هم مادر
اولش گیر ساده و کمکم
گیر 6پیچ و مهرهی محکم
گیر پیچیده شد، هوا پس شد
همهجور عشق و حال مرخص شد
ظهر یک جمعه بعد صرف ناهار
کلهام را زدند نمره 4
پدرم بعد انقلابی کرد
یک نسقگیری حسابی کرد
بیخودی حرص خورد و غُرغُر کرد
مُشت زد باند ضبط را قُر کرد
داد زد پشتْ بندِ آن غُرغُر
باحرارتتر از «الیگیتور»
با لگد زد به جای CDهام
پخش شد CD و DVDهام
بعد هم فحش داد و شد جوشی
مانیتور را شکست با گوشی
من که با شیر جنگ میکردم
پیش خشم پدر کم آوردم
مثل موش از پلنگ ترسیدم
مثل بیدِ حیاط لرزیدم
مادرم آب و قرص قلب آورد
آتش توپخانه را کم کرد
پدر از حال رفت و هوش آمد
سانسِ سرویسِ هر دو گوش آمد
5 ساعت مرا نصیحت کرد
بعد هم رفت و با خودش آورد
ده سری رنگرنگ و جوراجور
جزوه و تست ویژهی کنکور
بعد قانون تازه را فرمود
متن قانون تازهاش این بود
چَت که اصلاً، موبایل هم هرگز
تلفن قطع، وضعیت قرمز
فیلم موسیقی و دَدَر ممنوع
دوست، از دختر و پسر ممنوع
بعد نطق و خطابهی پدرم
خاک کنکور و درس شد به سرم
از بَر و بَچس دور ماندم، بد!
روز و شب نیز درس خواندم، بد!
زندگی شد حرام بر بنده
بندهی بینصیب شرمنده
دوستان بعد اندکی رفتند
همگی جز همان یکی رفتند
مرغ عشقی که داشتم بر کف
رفت و ماندم ز رفتنش در کف
ارتباطات ویژهمان شد سرد
آخر او هم پرید و شوهر کرد
دیگ پرجوش عشقمان سر رفت
از همان راه آمده در رفت
مور در کوزهی عسل افتاد
بین کنکور و بنده کَل افتاد
بعد از آن رنج و سختی بسیار
بشنو تا چه شد در آخرِ کار
غرق در ناز و نعمتم حالا!
پنج ماه است «خدمتم» حالا!