هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کن

هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کن

غریبه

من همیشه اعتقاد داشتم این ادم هست که همه چی رو رفم می زنه به جز بعضی موارد که دیگران مقصرند ٫ شاید دوباره خودم باید همه چی رو رقم بزنم ...... 

   دیروز یه غریبه رو دیدم با هم کلی حرف زدیم ٫حرفهاش همش تکراری بود ٫گفتم اگه این کاری که می کنم نشه ٫حرف تو رو گوش می کنم مطمئن باش....

 غریبه صدای قشنگی داشت یه صدا که یه چیز رو به یادم می اورد چند ماه پیش اواخر اردیبهشت .....

معلم و شاگرد

دانش آموزان سال سوم ابتدایی در کلاس امتحان می دادند . معلم ناظر بر امتحان ، ساکت بر روی صندلیش نشسته بود . در آخرین ردیف کلاس ، پسری با صورت گلگون دیده می شد . او از آزمون هراسی نداشت بلکه می خواست برای رفع حاجت به بیرون کلاس برود .

پسر خجالت می کشید و البته مشکل بیرون رفتن از کلاس را نیز داشت و نمی دانست چه باید بکند . بالاخره مجبور شد تا در کلاس مشکل را حل کند . با این حال از این کار شرمنده بود و می دانست اگر همکلاسانش متوجه شوند ، حتما او را مسخره خواهند کرد و دیگر کسی با او معاشرت و بازی نخواهد کرد .

در این اندیشه ها بود که ناگهان اشک هایش جاری شد . خوشبختانه دانش آموزان غرق در امتحان بود و هیچ کسی متوجه او نبود .

معلم با توجه و دقت اضطراب پسر را دریافت . نزدیک پسر آمد . با این کار همه کلاس متوجه معلم و دانش آموز شدند . معلم خم به ابرو نیاورد بلکه تنگ ماهی را که لبه پنجره بود برداشت و نزدیک پسر آمد . هنگامی که می خواست از کنار پسر عبور کند ، وانمود کرد به چیزی برخورد کرده است و تصادفاً آب داخل تنگ را به روی دانش آموز ریخت . همه به معلم و پسر نگاه کردند . معلم بی درنگ از دانش آموز عذرخواهی کرد و از دیگران خواست امتحان را ادامه دهند . سپس او را به دفتر خود راهنمایی کرد و یک شلوار تمیز به دانش آموز داد .

دیگران نیز که ماجرا را نمی دانستند این کار را چندان مورد توجه قرار ندادند . دانش آموز نمی دانست باید چگونه از معلم خود تشکر کند .

پس از خاتمه امتحان ، دانش آموزان کلاس را ترک گفتند . پسر دیرتر از دیگران از کلاس بیرون رفت و به معلم گفت : متشکرم .

معلم لبخندی زد و به پسر گفت : خواهش می کنم . می دانی در نوجوانی من هم گاهی دچار این مشکل می شدم .

ترین ها

مهربان ترین آدم دنیا:                       مادر

شیرین ترین لحظه زندگی:             عیدی گرفتن یک بچه

بهترین دوست نوجوانی:                تنهایی

بهترین هدیه ی جوانی:                 نگاه

فتنه انگیزترین چیز توی زندگی:       دروغ

بهترین هدیه دوران عاشقی:           بوسه

من ...

 سکوتم را به باران هدیه دادم.......تمام زندگی را گریه کردم.......نبودی.......درفراق شانه هایت به هرخاکی رسیدم تکیه کردم

آلبوم حامد وهابی

این آلبوم رو تقدیم میکنم به چند نفر که میدونم از این طور آهنگها دوست دارن

اولیش دوست کوچولوی من که همیشه دوستش دارم لااقل تا وقتی که زنده هستم .

دومیش  مرتضی ٬ سومیش مسعود .



128Kbps 32Kbps
01_Mano To 01_Mano To
02_Komak Kon 02_Komak Kon
03_Ey Ke Cheshmat 03_Ey Ke Cheshmat
04_Ghoghnous 04_Ghoghnous
05_Ghasre Nour 05_Ghasre Nour
06_Gole Yakh 06_Gole Yakh
07_Baroun 07_Baroun
08_Komak Kon(Light) 08_Komak Kon(Light)
09_Ghasre Nour 09_Ghasre Nour