هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کن

هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کن

عناوین یادداشت‌ها

  • " آلبوم ستار - گلبانو " پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1385 11:46
    ۱-خاکی ۲-آخرین تلاش ۳-گلبانو ۴-گل گشت ۵-یگانگی ۶-سلام ۷-چشمانت ۸-اشک عاشق
  • دانشگاه .... چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 10:57
    خانمی با لباس کتان راه راه وشوهرش با کت وشلوار نخ نما شده خانه دوز در شهر بوستن از قطار پایین آمدند و بدون هیچ قرار قبلی راهی دفتر رییس دانشگاه هاروارد شدند. منشی فورا متوجه شد این زوج روستایی هیچ کاری در هاروارد ندارند و احتمالا شایسته حضور در کمبریج هم نیستند. مرد به آرامی گفت : « مایل هستیم رییس راببینیم .» منشی با...
  • ای کاش .... دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1385 19:23
    ای کاش تو عمرت فقط به یه نفر می گفتی:"دوست دارم" ای کاش وقتی می گفتی دوست دارم تا آخرش پای حرفت می موندی ای کاش وقتی به دستش بوسه زدی وگفتی:"دوست دارم"می موندی و می دیدی که تا صبح دستاشو بو کرد تا عطر عشقت تو قلبش بمونه ای کاش وقتی می خواستی به یکی دیگه دل ببندی !!! ا ون شبی رو به یاد می آوردی که قسم خوردی "دوسش داری"...
  • جواب به یک کامنت یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1385 10:32
    رها جان از اینه منو قابل دونستی و خوندی و بعد هم بر خلاف بقیه یه کمی لطف کردی و نظر دادی خیلی خیلی متشکرم . چون میدونم که حداقل یه نفر این چیزا رو خونده !!! بعد هم اینکه اینا داستان کامل نیست ٬ داستانک هستش که نتیجه اخلاقی اون بیشتره . امدوارم از اونا لذت ببری ٬ بازم به من سر بزن . موفق باشی مراقب خودت باش
  • خصوصیات دانشجویان جمعه 28 مهر‌ماه سال 1385 10:09
    ویژگی های کلی: این دختران از آن دسته دخترانی هستند که تا زمان ورود به دانشگاه با واژه ای به اسم پسر غریبه هستند و تنها وسیله نقلیه ای که سوار شده اند اتوبوس می باشد.از نظر شکل ظاهری بیشتر شبیه مردان غیرتمند و با خدا هستند!!! خصوصیات دانشجویان دختر: ترم 1- اصولاً وقتی به آنها بگویید با سه حرف پ- س – ر یک کلمه معنی دار...
  • سوتی های رسانه ای جمعه 28 مهر‌ماه سال 1385 10:06
    حسینی (مجری برنامه‌ی وقت مسابقه) می‌خواست مثلا بار علمی برنامه رو بالا ببره، از یک شرکت‌کننده پرسید آیا می‌دانید مرتفع‌ترین نقطه‌ی ایران کدام شهر است؟ شرکت‌کننده جواب داد همدان و کرمانشاه (درست هم جواب داده بود) ولی در کمال ناباوری مجری گفت نخیر، مرتفع‌ترین نقطه‌ی ایران زنجانه! تا آخر برنامه هم هیچ‌کس بهش ندا نداد که...
  • آیا این رسمشه ؟ جمعه 28 مهر‌ماه سال 1385 08:53
    فرقون حاک رو بردار ! هیشکی نمونه بیکار ! قانون اینجا اینه ، قبل خروسا بیدار ! باید همیشه دود کنه ، دودکش کوره پز خونه هر کسی کم کاری کنه ، اضافه کاری مهمونه آجرپز کوچیک ما ، هش تا خزون رو دیده بود جای گچ و تخته سیاه به خاک رس رسیده بود قالبای چهارتتایی تو دست اون ، جا نمی شد مثل ستاره دختری تو دنیا پیدا نمی شد جز یه...
  • برای دوست کوچولوی من .... پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 18:48
    نمی دانم این چندمین بار است که دست تو را گم می کنم . شاید شایسته دست مهربان تو نیستم ... اما مرا کودکی تصور کن ... یا شاخه گلی تنها در سیاره ات ... کنایه های من از سر خشم نبود ... تو عازمی و من تو را دوست می‌داشتم ... حال که می خواهی بروی برو ... می‌دانم که روزی دوباره دست تو را خواهم یافت .. هیچ دور نیست آن زمان .....
  • حرف دل ... ؟!!! پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 18:45
    چه حسى دارى وقتى در مقابل یک آدم سراسر درد و سکوت از رنج ، احساس و صبورى حرف بزنى؟
  • برای دوست کوچولوی من .... پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 18:44
    بوی غربت میدهم اما غریبه نیستم گر چه می دانی که درحال غریبی زیستم مثل رودی بستر این خاک را طی کرده ام تا بفهمم عاقبت در جستجوی کیستم روبروی آینه شب تا سحر غم می خورم تا بفهمم عاقبت ٬ سایه ی گم گشته ی کیستم اگر چون کبک می خوانم اگر چون کوه خاموشم صدای توست در فکرم خیال توست در ذهنم
  • تله موش .... چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 18:45
    موش ازشکاف دیوار سرک کشید تا ببیند این همه سروصدا برای چیست . مرد مزرعه دار تازه از شهر رسیده بود و بسته ای با خود آورده بود و زنش با خوشحالی مشغول باز کردن بسته بود . موش لب هایش را لیسید و با خود گفت :« کاش یک غذای حسابی باشد .» اما همین که بسته را باز کردند ، از ترس تمام بدنش به لرزه افتاد ؛ چون صاحب مزرعه یک تله...
  • کویر تنهایی ... چهارشنبه 12 مهر‌ماه سال 1385 11:29
    رود زندگانیم همچنان جاریست گاه مرا از کنار بیشه ای سبز عبور می دهد وگاه از ارتفاع صخره ای به زیر می کشاند اینک اما تنها در کویری خشک ذره ذره در حال تبخیرم . اما ناامید نیستم می دانم روزی دیگر در جایی دیگر خواهم بارید آری من باران خواهم شد .
  • آدما .... دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1385 19:57
    آدما مثل یه کتاب میمونند ، که تا وقتی تموم نشن برای دیگران جذابند پس سعی کن خودتو جلوی دیگران تند تند ورق نزنی تا زود تموم بشی ... برای اینکه وقتی تموم بشی مطمئن باش میرن سره یه کتابه دیگه
  • خودم ...... دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1385 19:56
    یه روز عشقت رو دزدیدم و برای اینکه جاش مطمئن باشه اون رو تو قلبم قایم کردم اما نمی دونستم که یه روز برای اینکه اون رو پس بگیری قلبم رو می شکنی .
  • کاش .... دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1385 19:47
    کاش می دونستی چقدر دلم هر روز بهانه تو را میگیرد... کاش می دونستی چقدر دلم هوای با تو بودن را کرده... کاش می دونستی چقدر دلم از این روزهای سرد بی تو بودن گرفته... کاش می دانستی چقدر دلم برای ضرب آهنگ قدمهایت ، گرمی نفسهایت، مهربانی صدایت تنگ شده... کاش می دانستی چقدر دلواپس توام... کاش می دانستی چقدر تنهام ، چقدر خسته...
  • شعر ..... شنبه 8 مهر‌ماه سال 1385 19:12
    با تو بودن از تو گفتن زیباست مثل آواز قناری تو بهار با تو بودن از تو گفتن زیباست مثل آواز قشنگ جویبار با تو بودن از تو گفتن زیباست مثل نیلوفر آبی در آب مثل اشکهای لطیف شبنم روی گونه های زنبقهای خواب با تو بودن از تو گفتن زیباست مثل بارش بارون تو کویر مثل رویش دوباره چمن روی تن یخ زده زمین پیر تویی مهتاب سحر ، تویی...
  • وب گردی ... جمعه 7 مهر‌ماه سال 1385 13:58
    ای ایران ای مرز پر گهر ، ای خاکت سرچشمه هنر ، ... خ داقسمت کند و امام رضا بطلبد تا شما هم توفیق وب گردی بیابید . ککی که حسین درخشان در تنبان ملت انداخت رشد کرده و اندازه گاوی شده . گذشت آن زمان که خورشید خانم دعا میکرد تا تعداد وبلاگها به هزار برسد شاید مردم هم حرف وبلاگ نویسها را جدی بگیرند . بیخبر بود که به مدد...
  • هدیه پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1385 19:24
    مرد جوانی آخرین روزهای دانشگاه را سپری می کرد وبه زودی فارغ التحصیل می شد.چندین ماه بودکه یک اتومبیل اسپورت بسیار زیبا چشمش را گرفته بود. از آنجایی که می دانست پدرش به راحتی قدرت خرید آن ماشین را دارد به او گفت که داشتن این اتومبیل همه آرزوی اوست .با نزدیک شدن یه روز فارغ التحصیلی مرد جوان دائما به دنبال علایمی حاکی...
  • رویاى آمریکایى پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1385 19:21
    یک تاجر آمریکایى نزدیک یک روستاى مکزیکى ایستاده بود که یک قایق کوچک ماهیگیرى از بغلش رد شد که توش چند تا ماهى بود! از مکزیکى پرسید : چقدر طول کشید که این چند تارو بگیرى؟ مکزیکى: مدت خیلى کمى! آمریکایى: پس چرا بیشتر صبر نکردى تا بیشتر ماهى گیرت بیاد؟ مکزیکى: چون همین تعداد هم براى سیر کردن خانواده ام کافیه! آمریکایى:...
  • احسان غیبی - لوس و ملوس سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1385 16:19
    " احسان غیبی - لوس و ملوس " (بسیار باحال و زیبا که جای خوبی تو مهمونیهای تهران باز کرده ) لوس و ملوس-دانلود (موسیقی : مجید عندلیب / ترانه و ملودی: احسان غیبی) (توضیحات: خیلی وقت بود که گوش موسیقی دوستان با ترانه های شاد غریبه بود. پیشنهاد می کنیم این کار رو حتما گوش کنید)
  • خودم ...... یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1385 09:17
    اگر می بینید که مورد سو استفاده قرار می گیرید وقربانی اهداف نامطلوب دیگران میشوید٬به این دلیل نیست که دنیا پر از شیاد و تبهکار است٬بلکه به این خاطر است که با اعمال و گفتارتان به دیگران این پیغام را داده اید که: از من سو استفاده کنید٬من از هر جهت آمادگی آن را دارم...!!!! پ.ن:به عبارت ساده تر همون از ماست که بر...
  • زنجیر عشق چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1385 11:49
    یک روز بعدازظهر وقتی که با ماشین پونتیاکش می کوبید که بره خونه زن مسنی را دید که ماشین مرسدسش پنچر بود. او می تونست ببینه که اون زن ترسیده و بیرون توی برفها ایستاده تا اینکه بهش گفت: " خانم من اومدم که کمکتون کنم در ضمن من جو هستم." زن گفت: " من از سن لوئیز میام و فقط از اینجا رد می شدم. بایستی صدتا ماشین دیده باشم که...
  • من بهت شک دارم .... !!!! یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 17:32
    به روش اراذلی یا جواتی مرد : صد بار نگفتم وقتی من نیسم نرو بیرون ! ها‌ ؟؟ زن : غلط کردم ! گه خوردم ! توروخدا نزن ... مرد : چرا تیلیفون همش اشغاله ؟! با کی لاس میزنی عوضی ؟ زن : به خدا اگه این تلفن نباشه از تنهایی دق میکنم . مرد : به چپم که دق میکنی ! خودت بمیری بیتره ! خونتم نمیوفته گردن ما زن : خداااااااااااااا ! منو...
  • یرای دوست کوچولوی من .... ! شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1385 17:40
    بی خیال خشکسالی! فقط کمی زمزمه کن: دارد باران می بارد... هیچ کس نمی داند این همه رطوبت و زندگی چگونه در چشم های امیدوارت جاخوش کرده! نه! نرو! صبر کن قرارمان این نبود باید سکه بیندازیم اگر شیر آمد: تردید نکن که دوستت دارم اگر خط آمد: مطمئن باش که دوستدارت هستم صبر کن سکه بیندازیم اگر دوستت نداشتم ... آن وقت برو! بالا...
  • " آلبوم حبیب و محمد - خودشه " جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1385 19:57
    ۱-بارون (محمد و حبیب) ۲-ستاره (محمد) ۳-اشاره (حبیب) ۴-لحظه (محمد) ۵-هق هق (حبیب) ۶-خودشه (محمد) ۷-ما رو باش (حبیب) ۸-شیرین و فرهاد (محمد) ۹-نماز و روزه (حبیب) ۱۰-قصه ی عشق (محمد) ۱۱-مرد تنهای شب کلوپ میکس (حبیب) ۱۲-هوای گریه (محمد) ۱۳-زندگی (حبیب) ۱۴-تنهایی (محمد) ۱۵-مرد تنهای شب (حبیب)
  • دانلود آهنگ ..... جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1385 19:55
    " آلبوم جدید محسن چاوشی - متاسفم " ۱- عروس قصه (با همراهی DJ عابد) ۲- نفس بریده (با همراهی فرزاد فرزین) ۳- ابرای پاییزی ۴- خیانت ۵- کم تحمل ۶- متاسفم ۷- گل سر ۸- پرنده ۹- فلسطین این هم دموی این آلبوم با کیفیت بالا و ۶ دقیقه - برای اولین بار
  • خیلی خوب ، برای مشتاقان علمه شیرین دختربازی بریم سراغ مطلبه جدید چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1385 23:58
    گفته بودم که براتون خواهم نوشت که به دخترا چی بگید. در برخورده اول: توصیه ی اساسی: اصلا فکر نکنید که هر چرندی که بقیه می گن شما هم بگید. نرید بگید خانم چند دقیقه می تونم وقتتون رو بگیرم و این حرف ها . این ماله کسایی ه که این سایتو نمیشناسن. شما عزیزای من به شرطه این که نکته ی دفعه قبل رو رعایت کنید و شخصیت قوی ای از...
  • لحظه ی دیدار چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1385 23:37
    لحظ ه ی دیدار نزدیک است باز من ، دیوانه ام مستم باز می لرزد دلم ، دستم باز گویی در جهان دیگری هستم های ! نخراشی به غفلت گونه ام را تیغ آی ! نپریشی صفای زلفکم را دست آبرویم را نریزی دل ای نخورده مست لحظه ی دیدار نزدیک است . مهدی اخوان ثالث
  • چت ... !! جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 15:37
    پسر : سلام،خوبی؟ مزاحم نیستم؟ دختر: سلام، خواهش می کنم asl plz ؟ پسر : تهران/وحید/۲۶ و شما؟ دختر‌: تهران/ نازنین/ ۲۲ پسر: اِ اِ اِ ، چه اسم قشنگی! اسم مادر بزرگ منم نازنینه. دختر: مرسی! شما مجردین؟ پسر: بله. شما چی؟ ازدواج کردین؟ دختر: نه، منم مجردم. راستی تحصیلاتتون چیه؟ پسر: من فوق لیسانس مدیریت از دانشگاه MIT...
  • چگونه یک دختر را بخندونیم و به طرفه خود جذب کنیم. جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 13:43
    خوب حالا می خوام چند تا نکته بهتون بگم که بتونید بدون این که تبدیل به یک آدم مسخره بشید هر دختری رو بخندونید و در ضمن به سمت خودن جذب کنید: قبل از این که شروع کنم این رو تذکر بدم که دلیلی که اکثر مرد ها از خندوندن نتیجه مثبت نمی گیرن اینه که سعی می کنن با گفتن جوک دخترها رو بخندونن. در حالی که خنده ای که در اینجا مورد...