-
عکس
جمعه 19 خردادماه سال 1385 02:18
-
سالیانی است که من...
جمعه 19 خردادماه سال 1385 02:16
سالیانی است که من عاشق چشمان توام خنده از خویش برون کرده و گریان توام سالیانی است که با غصه و غم همراهم و من از جان خودم در ره تو می کاهم سالیانی است که در میکده آرام و خموش گرد عشاق و تمنا غم هجران بر دوش سالیانی است که از غصه جدا نیست دلم روحم ازاد کمی غرق صفا نیست دلم سالیانی است که غمگینم از این تنهایی و پریشان تر...
-
سرت را تکان می دهی و می گویی:
جمعه 19 خردادماه سال 1385 02:15
و آنگاه خود را کلمه ای می یابی که معنایت منم و مرا صدفی که مرواریدم تویی و خود را اندامی که روحت منم و مرا سینه ای که دلم تویی و خود را معبدی که راهبش منم و مرا قلبی که عشقش تویی و خود را شبی که مهتابش منم و مرا قندی که شیرینی اش تویی و خود را طفلی که پدرش منم و مرا شمعی که پروانه اش تویی و خود را انتظاری که موعودش...
-
نگاه های مختلف به مرگ
جمعه 19 خردادماه سال 1385 01:50
1 . نگاه عاشقانه مرگ پرستانه و بیمارگون : شب و روز به یاد مرگ بودن . مرتب خواب مرگ را دیدن و به یاد مرگ خود بودن و شب و روز از مرگ خود حرف زدن و در مورد آن برای خود شعر و قصه سر هم کردن . مراسم عزا و ختم و هفته و چله را همیشه مرتب و مفصل به جا آوردن و به عنوان یک عادت رایج زندگی همیشه از این مجلس ترحیم به آن مجلس...
-
ورود به قشنگ ترین لحظه ها با دختر مورد علاقه...
پنجشنبه 18 خردادماه سال 1385 16:12
خوب فرض میکنیم سر آشنایی را باز کرده اید و حالا وقت قرار بعدی است . اولین سوالی که در ذهن شما شکل گرفته است که واقعاً چطور میشود هرچه زودتر سر اصل مطلب بروید. البته وقتی هردو نفر بر سر این "اصل مطلب" توافق کامل داشته باشند مشکلی پیش نمی آید. موضوع وقتی بغرنج میشود که "اصل مطلب" برای دو نفر دو چیز مختلف باشد. خوب برای...
-
چند نکته برای بدست آوردن دختر دلخواه خود...
پنجشنبه 18 خردادماه سال 1385 16:10
سلام به تمام دوستان گلم. امروز میخوام یکمی بحث رو عوض کنم بیبنم نظره شما دوستان چیه؟؟؟. فقط یه خواهشی دارم که نظر یادتون نره.((چند نکته برای بدست آوردن دختر دلخواه خود...)) اگر تاکنون با دختر دلخواه خود نتوانسته اید رابطه گرم و صمیمی و پایداری داشته باشید شاید توجه به چند نکته ساده بتواند کمک موثری در این مورد باشد....
-
شقایق ...
پنجشنبه 18 خردادماه سال 1385 15:10
شقایق گفت :با خنده نه بیمارم، نه تبدارم اگر سرخم چنان آتش حدیث دیگری دارم گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی یکی از روزهایی که زمین تبدار و سوزان بود و صحرا در عطش می سوخت تمام غنچه ها تشنه ومن بی تاب و خشکیده تنم در آتشی می سوخت ز ره آمد یکی خسته به پایش خار بنشسته و عشق از...
-
زندگی...
پنجشنبه 18 خردادماه سال 1385 15:08
زندگی گل زردی است به نام "غم" مروارید غلطانی است به نام "اشک" آینه ای شکسته است بنام "دل" و بلاخره فریاد بلندی است بنام :آه دنیا در افق نظرگاه اهل یقین در عشق بی قرین خلاصه می شود که در طاعت یار جز به فضل ساحت مقدس دلدار نگنجد و ایمان به ماورا طبیعت و پنهانیهای پشت پرده خلقت پوشیدن قبای کمال بر قامت نیلگون یار است...
-
درد...
پنجشنبه 18 خردادماه سال 1385 14:21
بخواب روی تخت وقت آن است که باهم برویم جهنم فردا دیگر هیچ حرفی نخواهیم داشت برای گفتن می خواهی آنچه را که من می خواهم؟! پس استثمارم کن من خیلی وقت است که بیمارم نگذار تنها بمانم *** بدون درد لذت نمی برم! حالا اگر می توانی زخم های مرا التیام بده و یادم بده تا دوست داشته باشم خودم را.
-
امیبر کبیر
پنجشنبه 18 خردادماه سال 1385 14:13
امیبر کبیر ، مردی که تاریخ ایران در حسرت از دست دادنش خواهد سوخت . سندی که می بینید دست خط امیر کبیر به شاه می باشد . آیا ایران دگربار چنین مردی به خود خواهد دید .
-
دانلود آهنگ
پنجشنبه 18 خردادماه سال 1385 02:31
آهنگ میدونی که البته اسمش خیلی مسخره به نظر میرسه ولی خیلی قشنگه تقدیم به دوست کوچولوی من
-
تو چه رنگی هستی
چهارشنبه 17 خردادماه سال 1385 18:19
در صورتیکه تاریخ تولد شما در : • بین دوم دی ماه تا 11 دی ماه باشد رنگ شما قرمز است • بین 12 دی ماه تا21 دی ماه باشد شما نارنجی هستید • بین 22 دی ماه تا 4 بهمن ماه باشد شما زرد هستید • بین 5 بهمن تا 14 بهمن ماه باشد شما صورتی هستید • بین 15 بهمن تا 19 بهمن ماه باشد شما آبی هستید • بین 20 بهمن تا 29 بهمن ماه باشد شما...
-
باز با آن دیگری دیدم تو را
سهشنبه 16 خردادماه سال 1385 23:13
باز با آن دیگری دیدم تو را جای اخم و قهر خندیدم تو را باز گفتی اشتباهت دیده ام گفتمت باشد رفتنت انکار شد باز این قصه ات تکرار شد با رقیبان رفتنت انکار شد آنقدر کردی که دیگر قلب من از تو وازعشق تو بیزار شد ذره ذره از پاکیت می کاستند آن رقیبان یک شبت می خواستند شب به مهمان خانه ات مهمان شدند صبح اما از برت بر خواستند...
-
سیر تکامل دختر خانمها
سهشنبه 16 خردادماه سال 1385 18:06
سن 14 سالگی : تا پارسال هر کی بهشون می گفت چطوری؟ میگفتن ... خوبم مرسی ... حالا میگن مرسی خوبم سن 15 سالگی : هر کی بهشون بگه سلام ... میگن علیک سلام ... نقاشیشون بهتر میشه » بتونه کاری و رنگ آمیزی سن 16 سالگی : یعنی یه عاشق واقعیند ... فردا صبح هم میخوان خودکشی کنن ... شوخی هم ندارن سن 17 سالگی : نشستن و اشک می ریزن...
-
سیر تکامل آقا پسرها
سهشنبه 16 خردادماه سال 1385 18:04
سن 14 سالگی : تازه توی این سن، هر رو از بر تشخیص میدن . اول بدبختی سن 15 سالگی : یاد می گیرن که توی خیابون به مردم نگاه کنن ... از قیافه خودشون بدشون می یاد سن 16 سالگی : توی این سن اصولا راه نمیرن، تکنو می زنن ... حرف هم نمی زنن ، داد می زنن ... با راکت تنیس هم گیتار می زنن سن 17 سالگی : یه کمی مثلا آدم میشن ... فقط...
-
من ازت بوسه می خوام
سهشنبه 16 خردادماه سال 1385 14:16
من ازت بوسه می خوام به گرمی ظهر جنوب آره من بوسه می خوام از اون لبای ناز و خوب من ازت بوسه می خوام بوسه به شیرینی قند آره من بوسه می خوام از اون لبای دل پسند من ازت بوسه می خوام محکم و پر شور و هوس از همون بوسه ها که می بره از یادم نفس من ازت بوسه می خوام بوسة ناب بی ریا با یه کوله بار عشق به شهر آغوشم بیا من ازت بوسه...
-
داستان من ...
سهشنبه 16 خردادماه سال 1385 14:11
یکی بود یکی نبود، یک بچه کوچیک بداخلاقی بود. پدرش به او یک کیسه پر از میخ و یک چکش داد و گفت هر وقت عصبانی شدی، یک میخ به دیوار روبرو بکوب! روز اول پسرک مجبور شد 37 میخ به دیوار روبرو بکوبد. در روزها و هفته ها ی بعد که پسرک توانست خلق و خوی خود را کنترل کند و کمتر عصبانی شود، تعداد میخهایی که به دیوار کوفته بود رفته...
-
رزم رستم و ویروس
سهشنبه 16 خردادماه سال 1385 02:03
کنون رزم ویروس ورستم شنو دگر شنیدستی این هم شنو که اسفندیارش یگی دیسک داد بگفتا به رستم که ای نیکزاد در این دیسک باشد یکی فایل ناب که بگرفتم از سایت افراسیاب برو حال میکن بدین diskهان! که هم نون وهم آب باشد در آن تهمتن روان شد سوی خانه اش شتابان به دیدار رایانه اش چو آمد به نزد mini towerاش بزد ضربه بر سر powerاش دگر...
-
من ....
سهشنبه 16 خردادماه سال 1385 01:57
من اینک خسته از دنیای خاموش نبودنها، سیاهی ها و تنهایی، به سوی معبد غم می سپارم راه چه غمگین است این هستی، و من در این شب تاریک تهی از نور اخترها به سوی کوره راهی می روم کز حسرت و اندوه لبریز است! من امشب باز تنهایم و غم، این آشنای لحظه های سرد و تنهایی غمگین و خسته از تکرار به قلبم پنجه می ساید! و امشب هم شبی تاریک و...
-
آیا شیطان وجود دارد؟
دوشنبه 15 خردادماه سال 1385 12:50
آیا شیطان وجود دارد؟ آیا خدا شیطان را خلق کرد؟ استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به چالش ذهنی کشاند . آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟ شاگردی با قاطعیت پاسخ داد:"بله او خلق کرد " استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟ " شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا " استاد گفت : " اگر خدا همه چیز را خلق کرد, پس او شیطان...
-
گفتی که ....
دوشنبه 15 خردادماه سال 1385 12:42
گفتی دوستت دارم. قلبم تندتر از همیشه تپید، لبخند زدم و باورت کردم با اینکه می دانم لبها دروغ می گویند . با صدایت مرا نوازش کردی، تپش قلبت را حس کرم، مهربان و پاک بود. در آغوشت غرق محبت شدم. به تو تکیه کردم و آرام شدم . نگاهت مهربان است و صدایت آرامش، دستانت بخشنده و بویت بوی بهار عشق. با تو احساس امنیت می کنم. احساس...
-
فراموشم نکن...
دوشنبه 15 خردادماه سال 1385 12:34
اسمت را برای همیشه در قلبم ننوشته بودم و عشقت را برای همیشه در دلم جای نداده بودم ولی حالا که این کارا کرده ام برای همیشه دوستت خواهم داشت وهیچگاه و در هیچ مکانی از کاغذ و برگه قلبم حذف نکرده و نخواهد کرد پس: دوست دارم دوست دارم یه عالمه دوست دارم به وسعت یه آسمون به وسعت سیارمون دوست دارم به خاطر مهربونیات؛ به خاطر...
-
برای دوست کوچولوی من
یکشنبه 14 خردادماه سال 1385 12:48
از غم دوست در این میکده فریاد کشم داد رس نیست که در هجر رخش داد کشم داد بیداد که در محفل ما رندی نیست که برش شکوه برم داد ز بیداد کشم عاشقم عاشق روی تو نه چیزد گری بار هجران وصالش به دل شاد کشم در غمت ای گل شاداب من ای خسرو من جور مجنون ببرم تیشه فرهاد کشم سالها می گذرد حادثه ها می اید انتظار فرج از نیمه خرداد کش
-
سکوت
یکشنبه 14 خردادماه سال 1385 12:43
گفتم که سکوت ... ! از چه رو لالی و کور ؟ فریاد بکش ، که زندگی رفت به گور گفتا که خموش ! تا که زندانی زور بهتر شنود ، ندای تاریخ ز دور بستم ز سخن لب ، و فرا دادم گوش دیدم که ز بیکران ، دردی خاموش فریاد زمان ، رمیده در قلب سروش کای ژنده به تن ، مردن کاشانه به دوش بس بود هر آنچه زور بی مسلک پست در دامن این تیره شب...
-
روزی اگر سراغ من آمد به او بگو:
یکشنبه 14 خردادماه سال 1385 10:51
روزی اگر سراغ من آمد به او بگو: می شناختم او را نام تو را همیشه به لب داشت حتی در حال انتظار آن دلشکسته عاشق بی نام و نشان روزی اگر سراغ من آمد به او بگو: هر روز پای پنجره غمگین نشسته بود و گفتگو نمی کرد جز با درخت سرو در باغ کوچک همسایه شبها به کارگاه خیال خویش تصویری از بلندی اندام می کشید روزی اگر سراغ من آمد به او...
-
روابط در دانشگاه
یکشنبه 14 خردادماه سال 1385 10:47
الف: دانشجو دختر است و استاد مرد : -1 دانشجو خودشیرینی می کند به هدف نمره . -2 دانشجو خودشیرینی می کند به هدف استاد.و.... معمولا در دوحالت فوق، دانشجو به هدف خود میرسد . ب. دانشجو پسر است و استاد مرد: -1دانشجو و استاد چشم دیدن یکدیگر راهم ندارند . -2دانشجو و استاد خیلی رفیق می شوند یه طوری که شوخیهای آنها را نمی توان...
-
آبی ٬ خاکستری ٬ سیاه
یکشنبه 14 خردادماه سال 1385 00:52
در شبان غم تنهایی خویش عابد چشم سخنگوی توام من در این تاریکی من در این تیره شب جانفرسا زائر ظلمت گیسوی توام گیسوان تو پریشانتر از اندیشه ی من گیسوان تو شب بی پایان جنگل عطرآلود شکن گیسوی تو موج دریای خیال کاش با زورق اندیشه شبی از شط گیسوی مواج تو من بوسه زن بر سر هر موج گذر می کردم کاش بر این شط مواج سیاه همه ی عمر...
-
این حق من نبود...
یکشنبه 14 خردادماه سال 1385 00:31
این حق من نبود که اینطور رفتار کنی از من ستاره های دلم را جدا کنی ! آمد دلت که حرف مرا ناتمام . . . قطع ! حتی ترانه های مرا بی صدا کنی ؟ بد بوده ام ولی نه به اندازه ای که تو، قدر تمام عاشقی من خطا کنی ! تنها دلیل بودن من عشق تو بود این حق من نبود که آن را سوا کنی ! در آسمان کوچک خود تک ستاره ای . . . با تک ستاره ی دل...
-
یک پسر خوب...
شنبه 13 خردادماه سال 1385 12:23
یک پسر خوب امضاء گواهی نامه اش خشک نشده به رانندگی خانمها گیر نمیدهد یه پسر خوب کمتر با این جمله مواجه میشود"مشتری گرامی دسترسی شما به این سایت مقدور نمی باشد" یه پسر خوب بعد از تک زنگ سراغ تلفن نمیره یه پسر خوب عکس الکسندروگراهام بل رو قاب نمیکنه بزنه تو اتاقش پسر خوب پشت چراغ قرمز با دیدن یه خانم ردیف چشماش مثه...
-
یه دختر خوب...
شنبه 13 خردادماه سال 1385 12:20
یه دختر خوب اولاً اصلاً پیدا نمیشه یه دختر خوب هیچوقت زودتر از اینکه از شیر بگیرنش عاشق نمیشه یه دختر خوب بیشتر از 3 ساعت توی حموم نمیمونه (نکته مهم المپیاد ) یه دختر خوب به خاطر بعضی مسائل چترش را باز نمی کنه یه دختر خوب وقتی بلد نیست رانندگی کنه چرا باید زور بزنه و با گل پسرا کل کل کنه یه دختر خوب توی روی مامانش...