-
برای دوست کوچولوی من:
چهارشنبه 7 تیرماه سال 1385 15:12
پس از این زاری نکن هوس یاری مکن تو ای ناکام دل دیوانه با غم دیرینه ام به مزار سینه ام بخواب آرام دل دیوانه *** با تو رفتم بی تو باز آمدم از سر کوی او دل دیوانه پنهان کردم در خاکستر غم آن همه آرزو دل دیوانه چه بگویم ای دل با من چه ها کردی تو مرا با عشق او آشنا کردی پس از این زاری نکن هوس یاری مکن تو ای ناکام دل دیوانه...
-
قاب خالی از عکس
چهارشنبه 7 تیرماه سال 1385 01:12
و اینک در مشت چیزی جز آتش نیست و دریای خروشان چه شعله ور و هوس آرزو مندانه من در سکوت پشت قاب خالی ها چه تکراری بر روی این لبه نوار خواهد بود و پازل خرد شده موزاییک ها زیر زوال پاهایمان چه نقش برجسته ای دارد بی نظم ضربان قلبمان می زند گاه و بی گاه تب می کنیم و تنها منظر چشمان قاب خالی از عکس با دنیایی پر ازحسرت ها و...
-
چه کار بیهوده و عبثی بود
چهارشنبه 7 تیرماه سال 1385 01:09
کوجه های زندگی بیهوده پر و خالی می شوند . مرگ روزمرگی ما از صبح ورق می خورد و با غروب دوباره جان می دهد . زمستان سرتاسر فصلهای دل ما را فراگیر شده و غبار اندوه و غم ، تنها تن پوش همه هستی ما. کاغذهای زیادی را به بطالت و به رذالت سیاه کردیم . چه کار بیهوده و عبثی بود . قلم زدیم ونوکش را فرتت کردیم. در همان پیچ اول...
-
شخصیت ماه های مختلف
دوشنبه 5 تیرماه سال 1385 21:59
در کارهای خصوصی متولدین فروردین ماه دخالت نکنید متولدین فروردین ماه به دنبال ارضای خواسته ها وتوقعات خود هستند و در این زمینه ، بسیار خودمحور و خودبین به شمار می آیند .هرگز نگذارید متولدین فروردین ماه به راحتی دل شما را به دست آورند ، وگرنه به همان آسانی نیز شما را از دست خواهند داد و تا ابد فراموش تان می کنند . آن ها...
-
شکوه در مه
دوشنبه 5 تیرماه سال 1385 19:45
چهاراه غرق نرگسهای دسته دسته شده ، که به یکباره زیبایی پاییز را به حراج گذاشته اند. باران ریزو سرد نگاههای عابران ملتمس شیشه های خیس، چشمهای بارانی من که به امیدی واهی، با حرکت برف پاک کنها تارو تارتر میشوند . هوا سردو سردتر میشود، نه این سرمای هوا نیست که برجان خسته ام می نشیند که باهیچ هرمی ،مغز استخوان دلتنگیم گرم...
-
این روزها
دوشنبه 5 تیرماه سال 1385 19:41
هر صبح که نسیم صبحگاهی از دیواره بیابانها بر گونه هایم می وزد به پیشواز تو می آیم؛ این برایم تازگی ندارد چرا که کار همیشه من است اما چه بگویم اینروزها تغییر کرده٬ یا روزها تغییر کرده اند یا انسانها تغییر کرده اند یا من اشتباه می کنم یا تو مرا فراموش کرده ای. سپیده که می زند به رویای وصل نزدیک می شوم چون پرنده ای عاشق...
-
ای عشق
دوشنبه 5 تیرماه سال 1385 19:11
چه فریاد خسته ای میان حنجره می سوزد٬ برون آرمش کلبه ام آشفته می سازد؛ درون سازمش پیکرکم را به نرمی صد برگ خزانی به شعله ای می سوزاند. ای عشق می ستایمت٬ همچنان که می سوزانی مرا. ای عشق بی وفایی تو را می ستایم رحم نکن٬ بسوزانم تا به آخر تا به آن جا که هیچی ام را نمایان سازی؛ به خاکستر آرزوهایم میندیش هیچ فکر نکن که چرا...
-
بیا و تو آسمان من باش
یکشنبه 4 تیرماه سال 1385 15:00
نازنین نمیدانی در سنگینی این سکوت چه می کنم دقیقه ها بی تو بر سال ها بر من می روند نمی دانی لبریز خواستن تو هستم می ترسم که دمی کشم ولی باز دممش نباشد و همچنان تو را دور باشم می ترسم که روح من بی صدای بی صدا در خود بمیرد و در آغوش نگرفته باشمت. می ترسم که روزی تو را بخوانم و تو بر لبان دیگری باشی می ترسم تو را در آغوش...
-
نخستین دیدار را به یاد داری ؟؟!!
جمعه 2 تیرماه سال 1385 01:48
نخستین دیدار را به یاد داری ؟؟!! دیداری که در آن زیباترین طلیعه ی عشق را، با تمام وجود نثارم کردی ! نخستین برخورد نگاهمان را به یاد داری ؟؟!! نگاهی که تا ابد در خاطرم خواهد ماند ! نگاهی که مرا تا اوج بودن و ماندن رساند! نخستین کلام زیبایت تداعی بهترین روز روزگارانم گشت ! تنها چند صباحی است که از نخستین دیدارمان می...
-
خاطره های فراموش شده !
جمعه 2 تیرماه سال 1385 01:44
وقتی بهش رسیدم دلتنگی هاشو فریاد زده بود ! وقتی دستاشو تو دستام گرفتم سرمای بی مهری غوغا می کرد! وقتی تو چشمای غم زده اش که یه روزی پر از شور بود و شیطنت، نگاه کردم یه عالمه کینه دیدم ... یه عالمه درد و حسرت دیدم ...! از کوچکی با هم بزرگ شده بودیم ! شیطونی هاش هیچ وقت یادم نمی ره ! یادم نمی ره که ، مامان و باباش از...
-
برای دوست کوچولوی من
پنجشنبه 1 تیرماه سال 1385 12:51
کنار آشنایی تو آشیانه می کنم فضای آشیانه را پر از ترانه می کنم کسی سوال می کند بخاطر چه زنده ای و من برای زندگی تو را بهانه می کنم.
-
چشم براهه تو می مونم بادلی پر از صداقت
پنجشنبه 1 تیرماه سال 1385 12:45
اگه تا روز قیامت داشتنت نباشه قسمت چشم براهه تو می مونم بادلی پر از صداقت اگه با اشکای گرمم دل سنگ برام بسوزه اگه جسم من بپوسه بعد دنیای دوروزه اگه نقش قصه ها شی مه روی قله ها شی بری و از من جدا شی اگه باشی ونباشی نه فقط عاشقت هستم مرحمی رو قلب خستم این تویی که می پرستم سرسپرده تو هستم .... اگه جای تو به این دل همه...
-
تنهایی خود در هوس معجزه ای
چهارشنبه 31 خردادماه سال 1385 21:27
سوار تاکسی که می شم با خودم تکرار می کنم«نترسیم اگر تنها بودیم!»صدای ضبط بلند است! نترسیم اگر تنها شدیم!ضبط دارد با صدای بلند می خواند:غصه نخور؛فدای سرت! نترسیم اگه آدمهای بزرگ گردن ما رو گرفتن؛ فدای سرت من خیلی تنهام! اگه احمق خواندنمون! گفتی چارش سفره! اگه جلومون رو گرفتن !نمره ی ۲۰ کلاسو نمی خوام! مپسندید راهی را...
-
تست خواب
چهارشنبه 31 خردادماه سال 1385 16:32
تست خواب آیا می دانید طرز خوابیدن شما نشان دهنده ی شخصیت شماست؟ جهت پی بردن به شخصیت درونی خود ، با توجه به طرز خوابیدنتان به روی یکی از عکس های زیر کلیک کنید.
-
شکوه
چهارشنبه 31 خردادماه سال 1385 15:58
شَهدِ شکوفهی من؛ خوشبه حال اونی که اجازهی نوشیدنش رو داشته باشه. *** ظهر بود و هوا گرم، از پنجرهی اتاقم به شکوفههام نگاه میکردم. شکوه نحیفم رو دیدم که از گرما داشت تلف میشد، دلم آتیش گرفت. دویدم بیرون، هرچی اصرار کردم نیومد تو خونه. دیگه طاقت نیووردم دستشو گرفتم و کشیدم! اون خودشو سفت به بقیه چسبونده بود، انقدر...
-
طالع بینی حروف
سهشنبه 30 خردادماه سال 1385 15:43
طالع بینی حروف طالع بینی انسانها و شناخت خصیت آنها از روی حرف اول اسم آنان !!! توجه : در این روش به دلیل وجود نداشتن حروف "گ.پ.چ.ژ"باید به جای این حروف معادل فارسی آنما را قرار دهید .مثال : ( ژچ گ ) =ج ( پ ) =ب الف:خوش اخلاق و خوش رفتار و در باطن میانه رو و با همه ملاحظه کند و خونگرم میباشد و با همه کس زود صمیمی میشود...
-
جرم عاشقی
یکشنبه 28 خردادماه سال 1385 16:45
چشمهایم را بستم.صدایی شنیدم به راه افتادم .جاده تاریک بود شاید هم روشن بود و من تاریک بودم.خدایااین تاریکی و ظلمات از کجا بود...از من یا آسمان..وحشت تمام مسیر را گرفته بود..صدای موحش در لابه لای شاخه های درختان می پیچید....با پاهای برهنه براه افتادم..صدای پرنده ای مانند جغد در گوشم می پیچید نفسهایم به شماره افتادهبود...
-
دوست داشتن
یکشنبه 28 خردادماه سال 1385 15:02
بدترین درد این نیست که عشقت بمیره بدترین درد این نیست که به اونی که دوستش داری نرسی بدترین درد این نیست که عشقت بهت نارو بزنه بدترین درد اینم نیست که عاشق یکی باشی و اون ندونه بدترین درد این است یکی بمیره . بعد از مرگش بفهمی که دوستت داشته......!!!
-
شب
یکشنبه 28 خردادماه سال 1385 14:56
هراسم از شب نیست از آهنگی است که دارد ونگاهم در این سیاهی خیره به پرنده ای است که بالای تیرک چراغ کوچه مان هراسی جز شب ندارد؟ مسیر شهاب غمگین از اندیشه درون تو تا دل باطن من هر چه بوده،با هر نیتی به سوی دهکده خراباتی من بود مبادا خرابش کنی!
-
۷ نقطه بدن آقایان که باید به آن توجه داشته باشند
یکشنبه 28 خردادماه سال 1385 02:18
تصور کنید: برنامه ملاقات شما به خوبی پیش رفته است، و او شما را برای صرف آخرین نوشیدنی به منزلش دعوت کرده. شما وارد می شوید، کفش هایتان را از پا در می اورید و انگاه عطر جوراب هایتان در تمام فضای اتاق پخش می شود. امیدوارید که او متوجه نشود؟ آرزوی خوبی است، اما باید بدانید زمانی که نوبت به موارد بهداشتی و نگهداری از بدن...
-
شما در قرن ۲۱ زندگی میکنید
یکشنبه 28 خردادماه سال 1385 02:15
۱- ناخودآگاه پسوردتان را به دستگاه ماکروویوتان می دهید 2- برای بازی تکنفره با کارت حتی سالی یکبار هم از کارت های واقعی استفاده نمی کنید 3- برای تماس با 3 نفر یک لیست از 15 شماره تلفن دارید 4- برای کسی که در میز کناری شما کار می کند ای میل ارسال می کنید 5- دلیل شما برای تماس نگرفتن با دوستانتان این است که آنها آدرس ای...
-
تفاوت عشق و دوست داشتن :
شنبه 27 خردادماه سال 1385 12:15
1) هنگام دیدن کسی که عاشق او هستید تپش قلب شما زیاد شده و هیجان زده می شوید در حالی که وقتی کسی را که دوست دارید می بینید احساس سرور و شادمانی به شما دست می دهد. 2) وقتی به کسی که عاشقش هستید نگاه می کنید خجالت می کشید ولی وقتی فردی که دوستش دارید می بینید به او لبخند می زنید . 3) وقتی در کنار معشوقه خود هستید نمی...
-
نوشتن
شنبه 27 خردادماه سال 1385 02:51
نوشتن شاید بیش از آن که بهانه بخواهد ، یک دل بهانه گیر می خواهد مثل همین حالا که دلم ترا بهانه دارد .. گاه بیان احساسات چه دشوار است اما می خواهم بدانی تا چه حد دوستت دارم ترا تحسین می کنم و به تو احترام می گذارم هر روز صبح که چشم می گشایم ترا در خیال ! در کنار خود می بینم می دانم هر چه پیش آید اهمیتی ندارد آن روز ،...
-
چی بگم که خیلی تنهام
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1385 19:24
چی بگم که خیلی تنهام دیگه چاره ای ندارم جیگرم سوخته خدایا راه دیگه ای ندارم چی بگم که خیلی تنهام دیگه غمخواری ندارم دیگه وقت غصه ی دل سر رو پای کی بذارم؟؟؟ چی بگم که خیلی تنهام دیگه دلداری ندارم قصه ی غصه سر اومد دیگه من یاری ندارم چی بگم که خیلی تنهام سر و سامونی ندارم مثه یه کبوتر جلد که دیگه بومی ندارم چی بگم که...
-
جو گیر
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1385 17:40
بدی من اینه که هیچ اهمیتی برای دیگران قایل نیستم. چون دیگران هم برای من همین کار رو میکنن. از اینکه یکی واسه من بشینه حرف بزنه بدم میاد.مخصوصا اینه حرفاش ۱ شاهی هم نمی ارزه . درست مثل تحلیل این رفقای به ظاهر دانا که از فوتبال فقط اسم همه رو میدونن . راستی این گزارشگرای تلویزیون وقتی گزارش میکنن ٬ این بازیکن که تو...
-
می رسد روزی
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1385 15:07
می رسد روزی که فریاد وفا را سر کنی می رسد روزی که احساس مرا باور کنی می رسد روزی که نادم باشی از رفتار خود خاطرات رفته ام را مو به مو از بر کنی می رسد روزی که تنها ماند از من یادگار نامه هایی را که با دریای اشکت تر می کنی می رسد روزی که تنها در مسیر بی کسی بوته های وحشی گل را ز غم پر پر کنی می رسد روزی که صبرت سر شود...
-
برای دوست کوچولوی من
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1385 15:06
تو را هیچگاه نمی توانم از زندگی ام پاک کنم چون تو پاک هستی می توانم تو را خط خطی کنم که آن وقت در زندان خط هایم برای همیشه ماندگار میشوی و وقتی که نیستی بی رنگی روزهایم را با مداد رنگی های یادت رنگ می زنم --------------------------------------------- مرا بشناس ای با من غریبه،من اهل کوچه دلتنگی هستم کمی پایین تر از...
-
گفتی که مرا دوست نداری
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1385 15:03
گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت جز عشق تو در خاطر من مشغلهای نیست ر فتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت بگذار بسوزند...
-
خداحافظ
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1385 10:24
خداحافظ برای تو چه آسون بود ولی قلب من از این واژه لرزان بود خداحافظ برای تو فقط رفتن برای من ولی این رفتن جان بود خداحافظ برای تو رهایی داشت برای من غم تلخ جدایی داشت خداحافظ طلوع تو غروب من خداحافظ تو ای عشق عزیز من خدایا گر تو درد عاشقی را می کشیدی تو هم زهر جدایی را به تلخی می چشیدی اگر چون من به مرگ آرزو ها...
-
برای دوست کوچولوی من
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1385 23:39
مثل اون وقتا هنوز دلم برات لک می زنه حسرت داشتن تو ،پیر شده ، عینک می زنه صورتم سرخ شده بود ،اما حالا کبود شده جدایی یه عمر داره توی اون چک می زنه اونی که من نمی خواستمش ولی منو می خواست منو می بینه یه وقت ، دوباره چشمک می زنه یادته مشروط دوست داشتن تو شدم یه عمر ؟ هنوزم کامپیوتر داره برام تک می زنه حالا که گذشت و...