۱-امروز با یک پیکان مسابقه دادم، باورم نمی شد، هر چی گاز می دادم بهش نمی رسیدم، هنوز صدای بوق پیکانه تو گوشمه ... سوسک شدم، شخصیتم له شد، دیگه حوصله این زندگی رو ندارم ...
۲-صد بار بهش تذکر دادم، در مصرف بنزین صرفه جویی کنه ، اما اون گوش نمی کرد، امروز برای آخرین بار بهش تذکر می دم اگه باز هم گوش نکرد درها رو روش قفل می کنم و آتیشش می زنم.
۳-امروز از کارواش یه راست رفتم دم خونه شون، توی مسیر خیلی مواظب بودم کلاغ ها و گنجشک ها روم کارهای بی تربیتی نکنن، بهش گفتم یکساله زیر نظرش دارم، اما اون گفت:« واسه یک BMW افت داره با یک 405 ازدواج کنه» ، دیگه این زندگی برام معنا نداره ...
مطالب فوق مربوط به سه صفحه آخر از دفتر خاطرات سه پژو 405 بود که اثبات می کند آتش سوزی این خودروها به علت نقص فنی نبوده و تنها عملی که از سوی سازندگان این خودروها بایستی انجام گیرد سعی در برطرف نمودن مشکلات روحی این خودروها و بالا بردن امید به زندگی و آستانه تحمل در آنهاست که در مواجهه با یک مشکل کوچک خودشان را به آتش نکشند.
امضاء: « مسئول کمیته تحقیق و بررسی مربوط به آتش سوزی های اخیر پژو 405»
سلام امیر جان.
منو که میشناسی؟
واقعا وبلاگ قشنگی داری.
موفق باشی
چرا دیگه نمی نویسی... خیلی وقته هاا... دلم تنگ شده واسه نوشته هات
سلام...........عالی بود
کلی خندیدم
و کلی هم حال کردم
اخی اینا هم دلشون میگیرن
سلام وبلاگ قشنگی داری
موفق باشی به منم سر بزن خوشحال میشم