هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کن

هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کن

بررسی یک آهنگ ...

- آقایون، خانوما! یکی تون به من سریع بگه که، این خانومه که با ما [...]، یه کمی از ما دوره، موهاش طلایی و صاف و بوره، من عاشقشم و قبوله؟

آقایون، خانوما! یکی تون به من سریع بگه که: جوان مربوطه که کمی تا قسمتی احساس شاعر بودن هم به وی دست داده است، به دلیل آنکه هر لحظه احتمال می داده که از طرف چند مأمور از نوع وظیفه شناس مورد این پرسش قرار بگیرد که شما با این خانوم چه نسبتی دارید از آقایان و خانم هایی که هویتشان برای ما آشکار نیست خواسته است « سریع» به سؤالش پاسخ بدهد.

این خانومه که با ما [...‍]، یه کمی از ما دوره: در ادامه وی احتمالاً تحت تأثیر قرص های روانگردان به داشتن روابط غیر اخلاقی با خانوم مربوطه اعتراف می کند، اما بعد از این اعتراف و وقتی حالش کمی جا می آید به نقص جمله قبلی خود پرداخته و می گوید «یه کمی از ما دوره»، در ادامه شعر نیز مشاهده می کنیم او با ضد و نقیض گویی های بسیار سعی در گمراه کردن مخاطب دارد.

موهاش طلایی و صاف و بوره: با توجه به اینکه این خانوم یه کمی از شاعر مربوطه دور بوده است، اما شاعر مربوطه اطلاعات بسیار محرمانه ای از قسمتهای فوقانی خانوم مربوطه دارد، آگاهان هیچ اظهار نظری نکردند که اگر همین یه کم دوری هم در میان نبود، شاعر مربوطه برای دادن نشانی چه مشخصاتی می داد!

من عاشقشم و قبوله؟: انگار جوان عاشق پیشه ما فراموش کرده است که برای گرفتن پاسخ مثبت باید پدر،مادر، عمو، عمه، زن عمو، شوهرعمه، بابابزرگ، بابای بابابزرگ، مادربزرگ و ... پاسخ مثبت بدهند تا پروژه به مرحله نهایی که همانا رسیدن به جمله معروف :«هر چی دخترم بگه» و یا «خود دخترم باید تصمیم بگیره» برسد، و اصولاً نظر افراد دیگر پشیزی نمی ارزد.

- همونی که خیلی نایسه، عمراً سر کوچه وایسته، حالا راه میره آسه آسه، بگو ببینم قبوله؟!

همونی که خیلی نایسه، عمراً سر کوچه وایسته: از این بیت شعر معلوم می شود خانوم مربوطه که شاعر قصد ازدواج با وی را دارد، از آن دست مرفهان بی درد است که هیچ زمانی سر کوچه برای اتوبوس شرکت واحد منتظر نشده و علاف نمی گردد، طبق تحقیقات به عمل آمده، وی برای مسافرتهای درون شهری همیشه تاکسی تلفنی می گیرد.

البته با توجه به مقدار درجه آی کیویی که از شاعر مربوطه دستگیرمان شده است و با توجه به معیارهای غلط انتخاب همسر در جوانان امروزی، یحتمل منظور از نایس بودن دختر مربوطه همان جراحی بینی و انجام عملیاتهای مختلف جراحی زیبایی بوده است (که این نیز گواهی است به مرفه بی درد بودن عروس خانم آینده!) و نه زیبایی های درون!

حالا راه میره آسه آسه : راه رفتن آسه آسه ایشان نیز تأیید کننده جمله فوق بوده، کسی که از اتوبوس شرکت واحد استفاده نکند، هیچ وقت سر کوچه ها زمانش به هدر نمی رود و برای رفتن به سر کار، قرار و...، دیرش نمی شود و مجبور نیست به مانند ما زیر خط فقرنشینان هی بدود.

بگو ببینم قبوله؟!: شاعر از دوباره اشتباه قبلی خود را تکرار می کند و از افرادی که حق رأی و حتی حق اظهار نظر در مورد ایجاد و یا قطع روابط مربوطه ندارند، پرسشی می کند که طرحش در فضای زمانی و مکانی فوق هیچ تأثیر مثبت و منفی ای نداشته است!

- وای خاک عالم دیدی، چشاشو دیدی و پسندیدی، دیدی به تو گفتم که چقدر رنگ چشاش توپه! خوشگل و با تریپه،  ... ، ادکلنش جوبه.

ابیات فوق از زبان خواهر عروس جاری شده است، او، دختر مذکور را برای برادرش انتخاب کرده است، و الکی سعی در تعریف و تمجید از خصوصیات ظاهری و غیرظاهری دختر مربوطه دارد تا به طریقی سر برادرش را گول مالیده و دختر مربوطه را به او قالب کند؛ زیرا بر اساس برخی از شنیده های تأیید و ایضاً تکذیب نشده، پدر و مادرش به او گفته اند تا داداشش داماد نشود، او را عروس نمی کنند!

البته از همین اوایل دخالتهای بی مورد خواهر داماد و تجسسهایش و نقض حریم خصوصی عروس به شدت نمایان است، به طریقی که خواهر داماد حتی مارک ادکلن عروس را هم می داند. آگاهان پیش بینی کردند، روابط خواهر داماد و عروس روز به روز پر تنش تر و دیوار بی اعتمادی بین آنها روز به روز بلندتر خواهد شد.

- ای وای که چشاش مانکن و کشتش، قربونش برم که فقط با خودم میگذره خوش بش! ناخونهای مصنوعی اش هم اصله، بدجور به دل ما وصله! قیافه خوب زیباش ناش، حالا بدو بکن نیناش ناش!

ای وای که چشاش مانکن و کشتش: طبق برخی تحقیقات، مانکن نام خواستگار قبلی خانوم مربوطه بوده است که وی با استفاده از سلاحهای کشتار فردی توانسته خواستگار خویش را از پای در بیاورد.

 قربونش برم که فقط با خودم می گذره خوش بش: از این بیت در می یابیم آقای داماد دست فرمون توپی دارد و هنگامی که با دختر مربوطه بوده است، اقدام به کشیدن لایی و انجام حرکات مارپیچ با ماشین می کرده است، همه اینها را از اینجا فهمیدیم که این دو نفر وقتی با هم بوده اند، بهشان خوش گذشته است، به نظر شما با توجه به قیمت بلیت سینما، بالا بودن خرج کافی شاپ و پیتزا و 5، غیر از ماشین سواری، دو جوان دم بخت چه تفریح دیگری می توانسته اند انجام دهند که بهشان خوش هم گذشته باشد؟!

 ناخونهای مصنوعی اش هم اصله، بدجور به دل ما وصله: آثار سوء مصرف قرصهای روانگردان بار دیگر اینجا نمود پیدا می کند، به طوری که او با علم به اینکه ناخنهای نامزدش مصنوعی است، آنها را اصل می پندارد. در ادامه هم برای نامزد مربوطه پرتقال پوست گرفته و از همین حرفهایی که از شش ماهه اول نامزدها خیلی به هم می گویند، می گوید.

 قیافه خوب زیباش ناش، حالا بدو بکن نیناش ناش!: بالاخره تمام مشکلات مربوطه حل شده است و پدرعروس اجازه برگزاری مراسم عروسی را داده است و عروس خانوم در لباس عروس است، با توجه به شادمانی داماد، احتمال می دهیم وام مسکن و ازدواج هم گرفته باشد که این گونه به جشن و پایکوبی پرداخته است، ان شاا... خدا برای شما هم قسمت بکند!

چی شده؟ کسی نگا مگا کرده تو رو؟! برم بکنم ادبش؟

- دکتره!

برم دم مطبش؟!

- قلدره!

بزنم تو دهنش؟!

آقای داماد پس از آن همه خرج در مراسم عروسی و هزینه هایی که به خاطر یک شب نیاش ناش پرداخت کرده بود، دچار کمی عصبانیت شده است و به طریقی می خواهد عصبانیتش را سر یک نفر خالی کند!

- آها بزن زنگ رو، بگو ببینم خانم می شناسی ارژنگ رو؟! بین غذاها چطور؟ دوست داری خرچنگ رو؟! آخ فقط می خوام [...] !

 ارژنگ طنزنویسی معروف و مشهور بوده است که شاعر خواسته است با آوردن نام این طنزنویس در میان اشعار خود، به شعرش اعتبار ببخشد (چیه؟ چرا این طوری نگاه می کنید؟! توی طنزی که خودم نوشتم که می تونم به خودم حال بدم و به تعریف و تمجید از خودم بپردازم!)، هر چند شاعر مربوطه با قافیه قرار دادن «ارژنگ» و «خرچنگ» نیت پلید خود را آشکار می کند و سعی در تخریب این طنزنویس محبوب و مردمی می کند!

در پایان ابیات نیز شاعر به مواردی اشاره کرده است که مربوط به روزهای پایانی هفته بوده و کلاً نه به من ربطی دارد و نه به شما!

- دوتا خونه درن دشتو، پول چکهای بی برگشتو، بدم بزنی تو رگ و یه آب روش؟، به من میکنی یه بار گوش؟!

 داماد مربوطه پس از آنکه خرش اقدام به گذشتن از روی پل نموده و « بعله» معروف را از عروس خانوم گرفته است، کم کم ذات پلید خود را نمایان می سازد، به طوری که مشخص می گردد وی یکی از زمین خواران بزرگ بوده است و دارای پرونده های عظیم مفاسد اقتصادی است، حتی وی قصد داشته دو تا خونه بزرگ و یه عالم پول برای حل کردن مشکلات حقوقی اش رشوه بدهد، اما عمراً که بتواند، اینجا که کسی رشوه و زیرمیزی و حتی خشکه نمی گیرد!

- یه بار بوش، زنگ زد و گفت این خانومه که خیلی دلبره، از جنیفرلوپز ما بهتره، نیاش ناش هم بلده؟!

همان طور که گفته شد، داماد مربوطه که قبل از عروسی، خودش را به عنوان فردی شایسته در نزد خانواده عروس جا زده بود، پس از انجام امر خیر معلوم شد علاوه بر زمین خواری با افراد مشکوکی نیز در ارتباط است، البته نه از اون مشکوکای بد بد، بلکه از این مشکوکای خیلی بد بد!

این آقای به اصطلاح داماد حتی با بوش نیز ارتباطات تلفنی داشته و با وی در مورد مسائل فوق محرمانه صحبت کرده است. امید است از این پس با هوشیاری همگان و انجام فرهنگ سازی های مربوطه مانع از رسیدن اطلاعات محرمانه به دست این گونه افراد شویم!

- بیا پیش ما بشین پادشاه این منطقه خواستت، تو یه ملکه فوق العاده ای می گیرم دنیا رو واست!

بیا پیش ما بشین پادشاه این منطقه خواستت: وی در اینجا پرونده سیاهش را سیاه تر و قطورتر نموده، به طوری که معلوم می شود وی یکی از اراذل و اوباش های معروف منطقه است که بر اثر همان سوء مصرف قرصهای روانگردان گمان می کند یک منطقه را تحت کنترل دارد.

 تو یه ملکه فوق العاده ای می گیرم دنیا رو واست: از کسی که دمخور بوش بشود، از این بیشتر هم نباید انتظار داشته باشیم، تفکرات بوش روی او تأثیر گذاشته و او نیز به مانند بوش سعی در تصاحب دنیا دارد، اما زهی خیال باطل!

نتیجه گیری پایانی: خانواده های محترم باید قبل از مراسم «نیناش ناش» (عروسی سابق) تحقیقات تکمیلی از آقای داماد به عمل آوردند تا به مانند این مورد دخترشان گیر یک زمین خوار، مفسد اقتصادی، جاسوس (از نوع مخملی)، اراذل و اوباش نیفتد.

در ضمن به شاعران محترم توصیه می شود، قبل از گفتن شعر قرصهای خود را میل کنند تا شعرهایشان تبدیل به معر(!) نشود.

چاپ شده در روزنامه قدس(24/11/87)

نظرات 1 + ارسال نظر
نارسیس یکشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 01:13 ب.ظ

سلام
واقعا جالب بود
مرسی
روده من یکی رو که از بین برد دستم توی دلم دارم از خنده روده بر میشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد