هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کن

هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کن

مرکب آبی ُ مرکب قرمز!!!!

روزی در جمهوری دموکراتیک آلمان سابق یک کارگر آلمانی کاری در سیبری پیدا می کند.

او که می دانست سانسورچی ها همه نامه ها را می خوانند، به دوستان اش می گوید «بیایید یک رمز تعیین کنیم

اگر نامه یی که از طرف من دریافت می کنید با مرکب آبی معمولی نوشته شده باشد، بدانید هر چه نوشته ام درست است. اگر با مرکب قرمز نوشته شده باشد، سراپا دروغ است.

یک ماه بعد دوستان اش اولین نامه را دریافت می کنند که در آن با مرکب آبی نوشته شده است:

اینجا همه چیز عالی است؛ مغازه ها پر، غذا فراوان، آپارتمان ها بزرگ و گرم و نرم، سینماها فیلم های غربی نمایش می دهند و تا بخواهی دختران زیبای مشتاق دوستی . 

 تنها چیزی که نمی توان پیدا کرد مرکب قرمز است.

نظرات 1 + ارسال نظر
محمد جمعه 6 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 02:21 ب.ظ

سلام
وبلاگت خیلی قشنگه
یه خواهش ازت داشتم
توو آرشیوت یه شعر پیدا کردم
شب است و شام و عشق و آشنایی ....
یادت هست
آهنگش رو می خوام
کمکم می کنی
خیلی لازمه
منتظرم رفیق

سلام دوست عزیز
نام اهنگ لحظه ها و خواننده هم فرامرز پارسی هست.
متاسفانه سرعت من پایین هست و نمینوانم برای شما میل کنم.
یک جستجو در گوگل . البته خودم هم دانلود کردم ولی به سختی پیدا کردم.
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد