هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کن

هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کن

فقط سیگاری‌ها می‌فهمند

دلهره‌ی لحظه‌ای که برای اولین بار ناگهان پدرت از “هیچ مطلق” ظاهر میشود و لای دو تا انگشتت، یا لای دوتا لبت سیگار می‌بیند. این لحظه و آن دلهره خیلی خیلی ناب است. باید تجربه‌اش کرده باشی تا بفهمی. فکر کن! در عمر هر آدم سیگاری این لحظه فقط یک بار اتفاق می‌افتد.این یک تجربه‌ی انحصاری برای ما سیگاری‌هاست. بعدش زیاد مهم نیست. تنها همان دم است که تا آخر عمر تلخی ِ شیرینش در خاطرت می‌ماند. تا لحظه‌ی مرگ. دقیقآ همان لحظه است که میفهمی لای دوتا پاهایت هیچ چی نداری.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد