اولی: مهندس بیا اینجا...
دومی: اومدم مهندس...
سومی: مهندس چای بریزم برات؟
چهارمی: قربون دستت مهندس...
پنجمی: مهندس آتیش داری؟
ششمی: نه مهندس، همرام نیست.
هفتمی: مهندس چه خبر از مهندس؟
هشتمی: مهندس خوبه، سلام رسوند مهندس...
پشت این ماسک نیروی دیگه ای وجود داره که از گوشت و خون نیست بلکه از اعتقاده، اعتقاد هم با گلوله از بین نمیره.
نوآ (رایان گاسلینگ): این اصلا راحت نیست، خیلی هم سخته. ما باید روی این موضوع هر روز کار بکنیم، اما من می خوام این کار رو بکنم چون که تو رو می خوام. من تو رو کامل می خوام، برای همیشه، تو و من، هر روز. خواهش میکنم، یه کاری برای من می کنی؟ فقط خودت رو تصویر کن. ۳۰ سال دیگه، ۴۰ سال دیگه رو تصور کن. چه شکلیه؟ اگه کنار اون هستی، برو! همین الان برو! من تورو یه بار از دست دادم، فکر کنم دوباره هم بتونم. اگه فقط بدونم این همون چیزی هست که واقعا تو میخوای. اما دنبال یه راه ساده بگرد.
الی (ریچل مک آدامز): راه ساده؟ هیچ راه ساده ای وجود نداره!. اصلا مهم نیست من چیکار می کنم، به هر حال یکی صدمه می بینه.
نوآ: میشه فقط یه لحظه بیخیال فکر کردن به این بشی که بقیه چی میخوان؟ ول کن که من چی میخوام، اون چی میخواد، پدر و مادرت چی میخوان. تو چی میخوای؟ تو چی میخوای؟
الی: چندان راحت نیست.
اگر قراره زندگی انقدر بعد ها سخت و مزخرف بشه که دوره سربازی برام خاطره خوب به حساب بیاد ، ترجیح میدم همینجا انصراف بدم. به قول معروف اگر عشق همینه، اگر زندگی اینه ، نمیخوام......!
ادامه مطلب ...