هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کن

هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کن

تفسیر موسیقی - ای قشنگتر از پریا

امروز پس از مدتها بار دیگر  به تفسیر موسیقی می پردازیم و برای همین سراغ یک آهنگ قدیمی و خاطره انگیز از سلطان پاپ ایران یعنی  استاد شهرام شبپره می رویم . استاد شبپره از حدود نیم قرن قبل یعنی تابستان ۱۳۴۳ تاکنون در عرصه آهنگسازی٬ ترانه سرایی ٬ خوانندگی و تربیت خوانندگان جدید فعالیت داشته . چه از زمانی که با شادروان فرهاد مهراد و ابراهیم حامدی و شهبال شبپره در گروه  باستانی بلک کتز فعالیت می کردند چه تاکنون که هنوز این کار را ادامه می دهند و به تربیت استعداد های شکوفا نشده می پردازند و با بیش از شصت سال سن از خیلی جوانها جوانتر است و هل من حریف می طلبد!

 

آهنگ ای زیباتر از فرشتگان  یا به تعبیر دیگر ای قشنگتر از پریا از آهنگهای قدیمی و خاطره انگیر این استاد ارجمند و بیهمتا موسیقی پاپ است. این ترانه  را مدتها  پیش یک تفسیر نصفه نیمه کرده بودیم ولی نظر به اهمیت فراوان این ترانه امروز تفسیر کاملی از آن را ارائه می دهیم. خود استاد شبپره این آهنگ را بسیار دوست دارد و آنرا  شروع زندگی دوم هنریشان بعد مهاجرت می داند. و اما طبق روال همیشگی آهنگ را از چند جنبه مختلف مورد بررسی قرار می دهیم ٬ ابتدا تفسیر شعر:

 

 تراوشات یک ذهن خطرناک:

     ؟She deceiving , I believing , What need lovers for more

Sir charles Sedley

 

ای قشنگ تر از پریا تنها تو کوچه نریا

بچه های محل دزدند عشق منومیدزدند

عشق منومیدزدند

 شعر ترانه مثل هشتاد نود درصد آهنگهای ایرانی مجددا با حمد و ستایش محبوب شروع می شود . در نخستین مصراع شعر ترانه سرا از صنعت " تشبیه تفضیل" استفاده کرده یعنی مشّبه ( دلبر مذکور) را به مشَبه به (پریان) برتری داده که تا اینجا چیز زیاد غریبی نیست . از این فبیل چاخانها و خالی بندی ها در ادبیات فارسی کرور کرور وجود دارد عاشقهای بینوا معمولا جهت عرض ارادت و خاکساری زیاد از این ترفند استفاده می کنند.از سوی دیگر به قول آن گفته قدیمی "هرکس یار خویش بیند در جمال و مال خویش در کمال" . ولی از مصراع دوم و با نهی مشارالیها از تردد تنها در کوچه  و گذر٬ جنبه های دیگری از قضیه مد نظر قرار می گیرد.  با بررسی در بیت دوم متوجه می شویم که با فردی رو به رو هستیم که دچار مشکل روانی بوده و شدیدا  پارانوییک  و بدگمان  است. فردی که کل اهل محل و جوانهای آن را دزد ناموس می داند که چشم طمع به معشوقه او دارند و به قول اهل فن درصدد  زیدخوری!! هستند و با بدبینی محض با جلوگیری از تردد و تنها آمدن  دلبر او را در خانه حبس می کندتا از این سرقت خیالی جلوگیری کند

 

 

ای یار قشنگ مو بلند مشکی پوشم

با لنگه ابرو هات شرق شرق نزنی تو گوشم

اگه یه روز بیای رو پشت بوم رخ بنمایی

خورشید که بخوادبالا بیاد روشو میپوشم

 

 پارانویید و بیماری او با دستور تنها آمدن و نفی تردد در کوچه خلاصه نمی شود. در این ابیات علاوه بر موارد بالا مشاهد می کنیم که معشوق را وادار به استفاده از چادر مشکی  و حجاب برتر ! میکند تا موهای بلند او را از نظر غریبه بپوشاند. و این دختر با اخم و تخم و عبوسی و ابروهای لنگه به لنگه مخالفت خودش را با استفاده از چادر ابراز می کند ( توضیح اینکه استاد شبپره آهنگ شبه سیاسی- فمینیستی  دختر چادری را سالها بعد خواند) در بیت بعدی به وخامت بیشتر حال این بیمار پی می بریم . او حتی به پشت بام رفتن  و در معرض هوای آزاد قرار گرفتن دلبرکش شک دارد و کار را به جایی می رساندکه حتی به حضور و همنشینی او با خورشید ـ که معمولا در ادبیات ما مونث فرض میشود - هم شک دارد. (البته لازم به توضیح نیست که این خورشید به  خورشیدخانم   خودمان ربطی ندارد!)

 

 

پنجره رو  وقتی که وا می کنی به هر طرف نگا نگا میکنی

پنجره رو وقتی که وا می کنی اینور و اونور و نگا میکنی

از این کوچه تا اون کوچه میدونن   که با نگات منو صدا میکنی که با نگات منو صدا میکنی

 

 اما براستی چرا چنین است؟ چرا این بنده خدا اینطور فکر میکند و دچار بدگمانی است؟ شاید با نگاه به این ابیات تا حدی بتوان جواب را پیدا کرد. از قرار  این سرکار علیه معمولا همیشه دم پنجره است و با این وآن مشغول نظر بازی و عشوه و یا به اصطلاح نخ دادن به این و آن و  بچه های محل است . و این عاشق مفلوک وقتی اعتراض می کند و سبب را می پرسد  در جواب می گوید که: همه اهل محله می دانند که منتطر تو پشت پنجره ایستاده ام  تا به تو بیایی . حالا ممکن است این علیا مخدره همه را درازگوش فرض کند و این جواب الکی را بدهد ولی کدام  آدمی( حتی با ضریب هوشی در حد پفک نمکی) این دلیل را باور می کند؟ برای همین به نظر می رسد یکی از دلایل بیماری روانی راوی داستان همین باشد.که فرد راوی با باور نکردن حقیقت امر آن را به صورت دیگری برای خویش توجیه می کند.

 

 موسیقی : آهنگ این ترانه ساخته ستاره بزرگ آسمان هنر جناب حسن شماعی زاده است و یکی ازعلتهای  ماندگاری این آهنگ همین است . وقتی اساتید عظام مانند ایندو با هم کار کنند  کاری اینچنین ماندگار  خلق می شود. ترانه با یک شروع تند و طوفانی به سبک آهنگهای لاتین (احتمالا سالسا) شروع می شود و این  اورتور تند نوید یک آهنگ با شور و  حال را می دهد. بعد این اورتور و با یک مدولاسیون  ترانه اصلی و ضرب قرانگیزانه! شش و هشت به همراه ملودی اصلی شروع می شود. سازبندی و استفاده از سازهای بادی مثل تمام آثار دیگر امضاء استاد شماعی زاده را به همراه دارد. در آخرین قسمت ترانه (که در نماهنگ وجود ندارد) شاهد یک چهارمضراب پیانو و تنبک در بیات اصفهان به سبک  آثار شادروان جواد معروفی هستیم و ترانه با یک تکنوازی کوتاه تنبک به پایان می رسد.

 

 نماهنگ : این نماهنگ متعلق به روزهایی است که تلویزیون ایرانی در شهرفرشتگان وحود نداشت و هنوز خیلی مانده بود تا از در و دیوار تلویزیونهای فارسی مانند قارچ سبز شوند. برای همین می بینیم که اعضا گروه در کف و خیابان به اجرای اهنگ میپردازند و همین طور است تکنیک عهد دقیانوسی فیلمبرداری!  از موارد جالب توجه دیگر حضور جنابان اندی و کوروس در این کلیپ است که آنروزها دوره تلمذ و شاگردی را در نزد استاد شبپره میگذراندند . دیگر آنکه از مواردی نوستالژیکی مانند آن دستمال سفید دور موی خانم ٬ مدل موی پشت مودار و جلوشیروانی و عینک آفتابی جیوه ای و لباسهای نوستالژیک غافل نشوید و دست آخر به حضور ذوقمرگانه و شورشعف قراوان جناب اندی (مثلا در دقیقه ۲:۵۰ ) حتما توجه بفرمایید!

 

 مبحث و تئوری حرکات موزون: طبق نظر و دسته بندی اساتید فن و اندیشمندان  آهنگهای  قرانگیزانه و موزونیک!  بنا به شدت و سرعت از کم به زیاد  به سه دسته کلی تقسیم می شوند:

 

 ۱)  آهنگهای نی ناش نی ناش  ۲) آهنگهای دامبولی دیمبول  ۳) آهنگهای شاپولی شیپول!

 

  آهنگ ای قشنگتر از پریا در دسته بندی سوم جای می گیرد. در این آهنگها شدت و قوی بودن ضرب در موسیقی ترانه به حداکثر می رسد و به خاطر همین جنبش و تکان در اسافل پایینی نیز به اوج خود  رسیده و همچنین قطر دایره ترسیمی توسط کمر فرد رقصنده  نیز به بیشترین حد خود می رسد تا با ضرب پر شور و حرارت آهنگ همگون باشد!!!

منبغ

تحقیق و بررسی ...

۱-امروز با یک پیکان مسابقه دادم، باورم نمی شد، هر چی گاز می دادم بهش نمی رسیدم، هنوز صدای بوق پیکانه تو گوشمه ... سوسک شدم، شخصیتم له شد، دیگه حوصله این زندگی رو ندارم ...

 

۲-صد بار بهش تذکر دادم، در مصرف بنزین صرفه جویی کنه ، اما اون گوش نمی کرد، امروز برای آخرین بار بهش تذکر می دم اگه باز هم گوش نکرد درها رو روش قفل می کنم و آتیشش می زنم.

 

۳-امروز از کارواش یه راست رفتم دم خونه شون، توی مسیر خیلی مواظب بودم کلاغ ها و گنجشک ها روم کارهای بی تربیتی نکنن، بهش گفتم یکساله زیر نظرش دارم، اما اون گفت:« واسه یک BMW  افت داره با یک 405 ازدواج کنه» ، دیگه این زندگی برام معنا نداره ... 

 

 

مطالب فوق مربوط به سه صفحه آخر از دفتر خاطرات سه پژو 405 بود که اثبات می کند آتش سوزی این خودروها به علت نقص فنی نبوده و تنها عملی که از سوی سازندگان این خودروها بایستی انجام گیرد سعی در برطرف نمودن مشکلات روحی این خودروها و بالا بردن امید به زندگی و آستانه تحمل در آنهاست که در مواجهه با یک مشکل کوچک خودشان را به آتش نکشند.

 

امضاء: « مسئول کمیته تحقیق و بررسی مربوط به آتش سوزی های اخیر پژو 405»

موضوع انشاء : شب یلدا

به نام خداوند بقشنده مهربان

شب یلدا ، خیلی روز خوبی بود و خیلی خوشمزه است . ما در شب یلدا به خانه خاله مان رفتیم که بسیار شلوغ است و جا نیست و نجبور شدیم در راه پله ها بشینیم .

خاله فاطی و دایی اصغر و خاله آناهیتا هم آمده بودند که البته خاله آناهیتا اسمش در شناسنامه رقیه می باشد . شوهرِ خاله آناهیتا ، کامبیز است که حدوداً خیلی پولدار و مایه دار است و پراید صد و چهل و خورده ای می باشد . و بولوتوس هم دارد .

در شب یلدا ما خیلی میوه و تخمه خوردیم . من نمی توانستم تند تند تخمه بشکنم و به خاطر اینکه از بقیه کمتر نخورم ، نجبور شدم که با پوست بخورم که البته تقریباً بد هم نبود و فقط گلویم درد می کند و صدایم در نمی آید .

شوهر خاله ی بزرگم در شب یلدا برای ما فال حافظ فروخت ولی همه ی فال ها مثل هم بود ، چون فقط یکی از سر چارراه خریده بود و از رویش نوشته بود . و حافظ به همه گفته بود که مژده دارد می آید .

من خیلی قاشق هندونه می باشم ولی پدرم به جای هندونه ، برای خودش و شوهر خاله ها آب خریده بود با چیپس نیاز و جعفری .

برادرم که در سربازی بود در آن شب نگهبان پاسداری است و جایش اصلاً خالی نبود ، چون در پله ها جا نبود دیگر که چه بهتر .

پدرم و کامبیز با هم جناق شکستند و شرط بندی شدند که موقع خدافظی پدرم ، پسر کامیبز را از راه پله ها آویزان کرد و به کامبیز گفت که بچه ات را بگیر و او را ول کرد . ولی پدرم شانس نبود و کامبیز لانسسب حواسش بود و پسر خاله ام را نگرفت که یادم تو را فراموش نشود . خدا خیلی رحم کرد و پسرخاله ام فقط دچار شکستگی مغز شد و به خیر گذشت .

در آن شب خیلی خوش گذشت و الهی آمین .

این بود انشای من ...

تجربه نشون داده که ...

 

در مورد پسرها:


تجربه نشون داده که روی حرف پسرها نمیشه حساب کرد!
تجربه نشون داده که پسرها عمدتا تنوع طلب هستند و خیلی سخت قانع میشوند!
تجربه نشون داده که پسرها برای رسیدن به چیزی حاضرند دست به هرکاری بزنند!
تجربه نشون داده که پسرها در مورد دوستان همجنس خود هیچ تضمینی در مورد رفاقت ندارند!
تجربه نشون داده که پسرها برای ایجاد امنیت برای gf خودشون حاضرند دست به خودکشی‌های مصلحتی بزنند! (در حالی که از من هم شنگولترند!)
تجربه نشون داده که پسرها برای عاشق شدن خیلی ساده هستند و راحت گول میخورند!
تجربه نشون داده که پسرها 90% از دخترها کمتر در مورد چیزی تلاش میکنند! و نتیجه‌ی بهتری هم میگیرند! (بخصوص در مورد درس!)
تجربه نشون داده که پسرها اگه در واقعیت به چیزی نرسند شروع به رویا پردازی میکنند! و در خیال به آن میرسند!
تجربه نشون داده که پسرها عمدتا (نه همگی) در برخورد اول چهره‌ی ساختگی از خود نشون میدهند!

ولی در مورد دخترها:

تجربه نشون داده که روی حرف دخترها تا وقتی که پای پسر دیگری میون نباشه خیلی میشه حساب کرد (ولی متاسفانه همیشه پسر دیگری وجود داره!؟)
تجربه نشون داده که دخترها تنوع طلب‌تر از پسرها هستند! (اگه لیست بگیریم! یه پسر اگه خوش شانس باشه روزی 1 شماره میتونه به یه دختر بده! ولی یه دختر در یک روز شاید 200 تا شماره از پسر بگیره!
تجربه نشون داده که دخترها برای رسیدن به چیزی دست به کار فیزیکی نمیزنند! ولی هر کلک یا حقه‌ای که بتونند رو اجرا میکنند!
تجربه نشون داده که دخترها فقط از روی مصالح خود با دوستان همجنس خود ارتباط دارند (شاید کمبود امکانات!)
تجربه نشون داده که دخترها برای فهمیدن دوستی طرف مقابل صحنه سازی‌های مصلحتی میکنند! (در مورد پسرهایی که باعث مزاحمت و رنجش حاج خانوم شده‌اند صحبت میکنند!)
تجربه نشون داده که دخترها دیرتر به کسی اعتماد میکنند و بیشتر گول میزنند تا گول بخورند!
تجربه نشون داده که دخترها بیشتر بخاطر حسادت نسبت به کسی، در مورد کاری تلاش بیشتری میکنند! (حتی در مورد غیبت کردن!)
تجربه نشون داده که دخترها بیشتر از پسرها از واقعیت فرار میکنند!
تجربه نشون داده که دخترها در همون برخورد اول استراتژی خود رو در مورد ارتباط با یک پسر تعیین میکنند! (برخورد یک دختر در بار اول فوق العاده انعطاف پذیر است! در حالی که در دفعات بعدی برخورد یک دختر بر حسب شناختی است که از همون برخورد اول بدست آورده!؟ حتی اگر این شناخت ناقص باشد!)