هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کن

هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کن

انتظار ....

زن نصف شب از خواب بیدار شد و دید که شوهرش در رختخواب نیست و به دنبال او گشت. شوهرش را در حالی که توی آشپزخانه نشسته بود و به دیوار زل زده بود و در فکری عمیق فرو رفته بود و اشک‌هایش را پاک می‌‌کرد و فنجانی قهوه‌ می‌‌نوشید پیدا کرد ...

ادامه مطلب ...

قدرت دوستی

یکی از روزهای سال اول دبیرستان بود. من از مدرسه به خانه بر می گشتم که یکی از بچه های کلاس را دیدم. اسمش مارک بود و انگار همه کتابهایش را با خود به خانه می برد .

من برای آخر هفته ام برنامه‌ ریزی کرده بودم. (مسابقه‌ فوتبال با بچه ها و مهمانی خانه یکی از همکلاسی ها) بنابر این شانه هایم را بالا انداختم و به راهم ادامه دادم.‌

ادامه مطلب ...

نقش پول در اقتصاد ...

ماه آپریل است، در کنار یکی از سواحل دریای سیاه. باران می بارد، و شهر کوچک همانند صحرا خالی بنظر می رسد. درست هنگامی است که همه در یک بدهکاری بسر می برند و هر کدام بر منبای اعتبارشان زندگی را گذران می کنند.

ادامه مطلب ...

مرکب آبی ُ مرکب قرمز!!!!

روزی در جمهوری دموکراتیک آلمان سابق یک کارگر آلمانی کاری در سیبری پیدا می کند.

او که می دانست سانسورچی ها همه نامه ها را می خوانند، به دوستان اش می گوید «بیایید یک رمز تعیین کنیم

ادامه مطلب ...

درک زیبایی ....

در یک سحرگاه سرد ماه ژانویه، مردی وارد ایستگاه متروی واشینگتن  دی سی شد و شروع به نواختن ویولون کرد.

این مرد در عرض ۴۵ دقیقه، شش قطعه از بهترین قطعات باخ را نواخت. از آنجا که شلوغ ترین ساعات صبح بود، هزاران نفر برای رفتن به سر کارها یشان به سمت مترو هجوم آورده بودند.

ادامه مطلب ...