-
معرفت ....
یکشنبه 7 بهمنماه سال 1386 10:28
پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید . عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند . پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازت عکسبرداری بشه تا جائی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشه " پیرمرد غمگین شد، گفت عجله دارد و نیازی به...
-
عصر اون روز
چهارشنبه 26 دیماه سال 1386 18:03
عصر اون روز زیر بارونو بهم برگردون خاطراتت لب ایوونو بهم برگردون توی فال افتاده بود عاشقمی یادت میاد فال راست توی فنجونو بهم برگردون عصر اون روز زیر بارونو بهم برگردون من میخوام با تو باشم فرقی نداره چه جوری تو بمون با این کارت جونو بهم برگردون با نگات باز بیا آتیش بسوزون توی دلم قد اون چشمای مجنونو بهم برگردون عصر...
-
چه رسمی داری ای دوره زمونه
جمعه 21 دیماه سال 1386 13:53
چه رسمی داری ای دوره زمونه که هر روزت یه جا عاشق کشونه هزاران سال که میجنگه آدم نمی دونه گرفتار جنونه یکی با فرق زخمی توی محراب یکی غرق به خون لب تشنه آب همیشه عاشق از جونش گذشته که عشق آسان نبوداز روز اول هنوزم کار دنیاقیل و قاله هنوزم صلح آدمها محاله هنوز آدم نمیشناسه خدا رو هنوزم قلب عاشق پایماله
-
نه ..... !!!!
دوشنبه 10 دیماه سال 1386 20:27
نه! .. من نمی تونم ! نخواه از من ! پیشم نیا وقتی که تب داری! اونقدر ارزش داره این احساس که تن ندم آسون به هر کاری! من سخت معصومانه می خوامت دنیام امنه تا تو نزدیکی ما هر دو می سوزیم .. می ترسم از پله هایی رو به تاریکی! رویای تو یه خلوت سرده! بی آینه شمعدونو .. بدون ِ تور! اینه تمام سهم من از عشق! عادت به ابعاد ِ کم ِ...
-
موضوع انشاء : شب یلدا
پنجشنبه 6 دیماه سال 1386 11:05
به نام خداوند بقشنده مهربان شب یلدا ، خیلی روز خوبی بود و خیلی خوشمزه است . ما در شب یلدا به خانه خاله مان رفتیم که بسیار شلوغ است و جا نیست و نجبور شدیم در راه پله ها بشینیم . خاله فاطی و دایی اصغر و خاله آناهیتا هم آمده بودند که البته خاله آناهیتا اسمش در شناسنامه رقیه می باشد . شوهرِ خاله آناهیتا ، کامبیز است که...
-
عکس تو ....
سهشنبه 4 دیماه سال 1386 17:15
عکس تو همیشه اینجاست ، که نده دوریت عذابم بشمرم چند تا ستاره که ببینمت تو خوابم ؟ بیا با من قدم بزن تو کوچه درد و دلام بشکنه تنهائی من با یه طبسم ، یه سلام پائیز می یاد از اشک تو ، واسه خودش غم میاره بهار پیش رنگ نگات قشنگیشو کم میاره کی از تو مهربون تره وقتی تنها و بی کسم ؟ مشتاق حس عطر تو ، تازه میشه هم نفسم عشق من...
-
معما ....
دوشنبه 26 آذرماه سال 1386 23:29
پادشاهی می خواست نخست وزیرش را انتخاب کند. چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند . آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت که: در اتاق به روی شما بسته خواهد شد و قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یک جدول ریاضی باز خواهد شد، تا زمانی که آن جدول را حل نکنید نخواهید توانست قفل را باز کنید. اگر بتوانید مسئله را حل...
-
من ...
شنبه 24 آذرماه سال 1386 19:48
باز هم دست چپ تو در آن سوی شیشه ماند و دست راست من در این سو بر رویش قرار گرفت. . راستی گرچه دستهای شیشهای مخالفند ، لبها همیشه موافقند.
-
زید
جمعه 16 آذرماه سال 1386 15:32
یک رفیق دارم که اسمش معین هست ! همیشه یه سوال می پرسه ، اونم اینه که این زید چیه که شما یزدی ها اینقدر استفاده می کنین!!!! حالا من نمی دونم بقیه جاها از این واژه یا به عبارت ساده تر ، گل واژه استفاده می کنن یا نه ؟!! ولی تو یزد که خیلی کاربرد داره !! اصلا زبون شیرین یزدی بدون این واژه لنگ می زنه !!! حالا میریم که...
-
کرگدن عاشق!!!!
جمعه 9 آذرماه سال 1386 10:52
یک کرگدن جوان، تنهایی توی جنگل می رفت. دم جنبانکی که همان اطراف پرواز می کرد، او را دید و از او پرسید که چرا تنهاست. کرگدن گفت: همة کرگدن ها تنها هستند. دم جنبانک گفت: یعنی تو یک دوست هم نداری؟ کرگدن پرسید: دوست یعنی چی؟ دم جنبانک گفت: دوست، یعنی کسی که با تو بیاید، دوستت داشته باشد و به تو کمک بکند. کرگدن گفت: ولی من...
-
دوست .....
چهارشنبه 23 آبانماه سال 1386 19:15
یه شب خانم خونه به خونه بر نمیگرده و تا صبح پیداش نمیشه! صبح بر میگرده خونه و به شوهرش میگه که دیشب مجبور شده خونه یکی از دوستهای صمیمیش (مونث) بمونه. شوهر بر میداره به ۲۰ تا از صمیمیترین دوستهای زنش زنگ میزنه ولی هیچکدومشون حرف خانم خونه رو تایید نمیکنن! یه شب آقای خونه تا صبح برنمیگرده . صبح وقتی میاد به زنش میگه...
-
دانلود آهنگ ....
شنبه 19 آبانماه سال 1386 20:33
شب رفت ماه رفت ستاره رفت اما سحر نرسید تاریکی موندگار شد روز دگر نرسید سالها ماهها ثانیهها بی تو گذشت و من منتظر تو بودم و از تو خبر نرسید مسافر شهر قصه میگفت یه روز میای دوباره قصهی ما تموم شد عمر سفر نرسید گل کو باغ کو بهار کجاس اینجا همش کویره دستای باغبون کجاس غنچه داره میمیره رود امید و آرزو رفت و رسید به...
-
عشق....
پنجشنبه 17 آبانماه سال 1386 23:57
این بار هم نیرنگ کردی . یک روز سرد پاییز آمدی . دستم فریب دستهایت را خورد ....
-
شطرنج
دوشنبه 14 آبانماه سال 1386 16:55
گفتی زندگی مثل یک بازی شطرنج است . حالا هم اینقدر جدی و مصمم بازی مکن. من خیلی ساده تر از اینها مات میشوم ...
-
من ...
یکشنبه 6 آبانماه سال 1386 01:08
گاهی شعاع دایره آن قدر بزرگ میشود که گمان میکنیم که درمسیری مستقیم به جلو میرویم . غافل از اینکه به نقطه اول خواهیم رسید خیلی دیر ... و مدام گله میکنیم از دور خود پیچیدن و نمیدانیم که این پیچش پلکان های مارپیچی است که مارا به بالا میبرد....
-
تجربه نشون داده که ...
چهارشنبه 2 آبانماه سال 1386 17:35
در مورد پسرها: تجربه نشون داده که روی حرف پسرها نمیشه حساب کرد! تجربه نشون داده که پسرها عمدتا تنوع طلب هستند و خیلی سخت قانع میشوند! تجربه نشون داده که پسرها برای رسیدن به چیزی حاضرند دست به هرکاری بزنند! تجربه نشون داده که پسرها در مورد دوستان همجنس خود هیچ تضمینی در مورد رفاقت ندارند! تجربه نشون داده که پسرها برای...
-
آلبوم معین ( طلوع )
سهشنبه 1 آبانماه سال 1386 16:16
Moein : Tolou 01 - Molaghat [24Kps] [128Kps] 02 - Khoshbine [24Kps] [128Kps] 03 - Jodaee [24Kps] [128Kps] 04 - Ey Eshgh [24Kps] [128Kps] 05 - Vaghti Tou Ba Man Nisti [24Kps] [128Kps] 06 - Be Tou Goftam, Nagoftam [24Kps] [128Kps] 07 - To Mage Ghalbe Mani [24Kps] [128Kps] 08 - Tolou [24Kps] [128Kps] 09 - Bot Parast...
-
آیا میدانید که ...
شنبه 28 مهرماه سال 1386 01:43
.1 فاصله بین مچ دست تا ارنج برابر با طول کف پا است . .2 قلب شما روزی ۱۰۱۰۰۰ بار میتپد . .3 دهان شما روزی یک لیتر بزاق تولید میکند . .4 به طور متوسط هر انسان میتواند یک دقیقه نفس خود را حبس کند رکورد این ماده در جهان ۷.۵ دقیقه است . .5 به طور موسط شما روزی ۵۰۰۰ کلمه صحبت میکنید که ۸۰٪ ان با خودتان است . ! .6 در ۱۵۰ سال...
-
برگ و باد ( محمد رضا هدایتی )
پنجشنبه 26 مهرماه سال 1386 23:14
To Polha Yadete Aber Nimkat Choobi Sekeye Khorshid Barg O Bad Divarha Medley
-
بهنام صفوی
دوشنبه 23 مهرماه سال 1386 23:43
هی با توام که بی خبر دلو سپردی به سفر منو گذاشتی با دلم بی یه نشونی در به در من با توام رفتی کجا آهای غریبه آشنا چه ساده از من بریدی بستی دلو به جاده ها خسته شدم از این به بعد اسمتو من نمیبرم میخوای بیا میخوای نیا نازتو من نمیخرم خسته شدم از این به بعد اسمتو من نمیبرم میخوای بیا میخوای نیا نازتو من نمیخرم نازتو من...
-
عید
شنبه 21 مهرماه سال 1386 11:53
به نظر من عید فطر تنها عیدی هست که همه توی اون خوشحال هستن . چه اونایی که روزه گرفتن . چه اونایی که روزه نمیکیرن !!!
-
۱۲ دلیل که چرا دختر بودن بهتر از پسر بودن است !
دوشنبه 16 مهرماه سال 1386 16:58
۱- اگه آی کیوت در سطح آجر هم باشه زرت و زورت واحد پاس میکنی ! 2- هر موقع اراده کنی با یه ماشین کولر دار میری هر جایی که میخوای ! 3- اگه شبیه بچه کرگدن هم باشی همیشه یه پسر شوت پیدا میشه که بهت شماره بده ! 4- بالاخره یه چیزی میتونی بمالی به اون دک و پوزت که چروکات معلوم نشه ! 5 - میتونی به این قضیه افتخار کنی که وقتی...
-
نفرت ...
چهارشنبه 11 مهرماه سال 1386 10:21
معلّم یک کودکستان به بچههاى کلاس گفت که میخواهد با آنها بازى کند. او به آنها گفت که فردا هرکدام یک کیسه پلاستیکى بردارند و درون آن، به تعداد آدمهایى که از آنها بدشان میآید، سیبزمینى بریزند و با خود به کودکستان بیاورند. فردا بچهها با کیسههاى پلاستیکى به کودکستان آمدند . در کیسه بعضیها ٢، بعضیها ٣، بعضیها...
-
البوم شب شهریوری ( کیان پاشا )
یکشنبه 8 مهرماه سال 1386 16:26
01 - Shabe Shahrivari [24Kps] [128Kps] 02 - Eshghe Dorough [24Kps] [128Kps] 03 - Del Faadaye Dele To [24Kps] [128Kps] 04 - Khodet Naboud [24Kps] [128Kps] 05 - Aasoon Aasoon [24Kps] [128Kps] 06 - Cheshmaat Mige [24Kps] [128Kps] 07 - To Nemidouni [24Kps] [128Kps] 08 - Del Faadaye Dele To(Rock Version) [24Kps] [128Kps]...
-
جمعه...
جمعه 6 مهرماه سال 1386 18:08
خیلی دلم گرقته . درست مثل وقتایی که دبستان میرفتم و وسطای پاییز بود . این وقتا که میشد یه حالی بودم . دلم شور میزد . میدونستم که تکلیفهای مدرسه رو انجام ندادم ولی حوصله انجام دادنشون رو هم نداشتم . هوا سرد نبود ولی یه جورایی مورمورم میشد . نوک انگشتام یخ میکرد . دلم میخواست برم حموم یه اب داغ بریزم رو خودم تا گرم بشم...
-
حامد وهابی...
دوشنبه 2 مهرماه سال 1386 21:45
اگه بمیری دل من تنگ نمیشه همون دلی که میگفتی هیچ وقت از سنگ نمیشه گلایه (کیفیت۱۲۸) (کیفیت۱۶)
-
کوچه ....
یکشنبه 1 مهرماه سال 1386 12:19
کوچه وقتی که نباشی رگ خشکیده شهر ماه تو گوش خونه گفته دیگه با پنجره قهر سقف دلبستگی بی تو واسه من سایه نداره دلم از روزی که رفتی دیگه همسایه نداره تو پی کدوم ستاره پشت ابرا خونه کردی رفتی و چیزی نگفتی گریه رو بهونه کردی من سوال ساده تو تو جواب مشکل من ردپای رفتن تو روی صحرای دل من وقتی آسمون شبهام زیر سایه چشات وقتی...
-
معما....!
جمعه 30 شهریورماه سال 1386 12:26
آلبرت انیشتن این معما را در قرن نوزدهم میلادی طرح کرد و ادعا کرد که ۹۸٪ از مردم جهان نمی توانند این معما را حل کنند! من اولین سرنخ را در قسمت نظرات نوشته ام. ببینم سرنخ بعدی رو کی می نویسه. ۱) در خیابانی، پنج خانه در پنج رنگ متفاوت وجود دارد. ۲) در هر یک از این خانه ها یک نفر با ملیتی متفاوت از دیگران زندگی می کند. ۳)...
-
عشق.....
جمعه 23 شهریورماه سال 1386 01:39
از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند . از حرف های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها...
-
پرنده را رها کن....
دوشنبه 12 شهریورماه سال 1386 18:57
یه روز تو این دنیا پرنده ای تصمیم گرفت که پرواز کنه. پرنده ای که وجودش پر بود از پاکی و مهربونی. ولی افسوس که نمی دونست تو این دنیای بی معنا، معرفت و دوستی دیگه کمتر خریدار داره. پاکی دیگه رنگ قشنگش رو از دست داده. پرنده اونقدر برای رسیدن به خوشبختی پرواز کرد که خسته شد... و وقتی یک صدای غریبه اون رو به پرواز دعوت می...